بدون هیچ توضیحی در مورد گذشته که امروز میتواند اتلاف وقت تلقی شود بهتر است به اتاقی برای فردا بیاندیشیم. اتاقی که برای مسایل جدی و حساس اقتصاد ایران از زاویه نگاه بخش خصوصی حرفهای و متخصص، حرفهای نو و کاربردی داشته باشد. اما سوالات جدی امروز اقتصاد ایران چیست؟ اتاق فردا باید به آن پاسخ بگوید:
۱- به نظر میرسد فسادی که به صورت گسترده دامن گیر اقتصاد شده و در سالهای گذشته به صورت سرطانی در حال رشد و نمو بوده همه را آلوده کرده است. این فساد از کجا ناشی شده است؟ عوامل تولید کننده و مولد فساد در اقتصاد ایران کدام است؟ نقش بخش خصوصی در مهار آن چه بوده است؟ بخش خصوصی چگونه میتواند در این زمینه نقش کلیدی و تاریخساز خود را بازی کند؟
۲- با توجه به وضعیت درآمدهای نفتی و غیرقابل اتکا و فسادآفرین بودن آنها در طول سالیان گذشته همچنان باید توسعه ایران بر دوش این درآمدها باشد. آیا نباید جایگاه توسعه نظام مالیاتی کشور در تعامل با بخش خصوصی و ساماندهی درآمدهای قابل اتکا برای دولت در کنار حذف هزینههای گسترده نظام اداری و حرکت به سمت کوچک سازی آن از خواستههای روشن بخش خصوصی که به توسعه ایران میاندیشد، باشد؟ اتاقهای بازرگانی با چه چشمانداز و ساز و کاری میتوانند در اصلاح ساختار اقتصادی و توسعه، تولید و درآمدهای آن برای کشور نقش آفرین باشد؟
۳- آیا با این که اثبات شده در طول ۴۰ سال گذشته در زمینه رشد اقتصاد بر پایه بهرهوری، هیچ گام موثری برنداشتهایم و حتی وضعیتمان از بدترین رکودهای بین المللی پایینتر است همچنان باید بر تولید و عرضه کالاها و خدمات با ارزش افزوده ناچیز همراه با اتلاف منابع و انرژی اصرار بورزیم و فرصتها را یکی پس از دیگری از دست بدهیم؟ آیا بخش خصوصی صاحب اندیشه و توانمند نباید پیشگام ورود به عرصه خلاقیت و نوآوری در عرصه کسب و کار باشد؟ در این زمینه، با رویکرد و اخذ تجربههای بین المللی و نگاه حداکثری برای همراهسازی ظرفیتهای توانمند داخل چه کردهایم؟
۴- پیش نیاز برنامه ریزی برای توسعه اقتصادی ملی آن است که در فرایند برنامه ریزی، رویکرد کل نگر و همه جانبه ای وجود داشته باشد. آیا زمان آن نرسیده است که با تشخیص مزیت های نسبی اقتصاد ملی در بازارهای منطقه ای و جهانی و ارایه اطلاعات لازم به بخش خصوصی پیشرو از یکسو و دریافت بازخوردهای لازم از آن ها از سوی دیگر، ضمن استفاده از ظرفیت های این بخش، امکان شکوفایی و نقش آفرینی هر چه بیشتر این بخش و پیرو آن تحرک بیشتر اقتصاد ملی را فراهم نمود؟ آیا زمان آن نرسیده است که فعالان اقتصادی پیشرو و معتبر که به استناد واقعیت های موجود دارای کسب و کارهای شفاف هستند و هر یک به صورت شخصی مفهوم توسعه را درک نموده و آن را در کسب و کار حرفه ای خود تجربه و سهم خود را در توسعه اقتصادی ملی ایفا کرده اند، شناسایی نموده و با دعوت و جمع نمودن آن ها زیر یک چتر واحد، ضمن فراهم نمودن تریبونی جهت اظهارنظر حرفه ای برای ایشان با پذیرش نقش محوری، بازوی مشورتی مناسبی برای ارکان نظام در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها در سطح ملی و فراملی شکل داد؟
با طرح این پرسشها، میخواهم توجه مخاطبین فرهیخته دنیای اقتصاد را به این مساله معطوف کنم که آیا نباید با عبور از مسیر طی شده و مدیریت اتاق بازرگانی در دهههای گذشته، با استفاده از رفتارها و تصمیمات مثبت و شناسایی نقاط کور و گرهگاهها، مسیری تازه را ترسیم نماییم؟
مسیری که باید ضمن پاسخگویی به پرسشهای بنیادین آغاز این نوشتار، خون تازهای را به رگهای اتاق وارد کند و نقش اتاق را بیش از پیش در تحولات اقتصادی کشور پررنگ نماید.
اتاق فردا باید گامهایی برای فردای روشن ایران عزیزمان بردارد.
اتاق خوب؛ اتاق فردا، باید پاسخگوی این گونه از سوالات باشد.