صبح روز زمستانی، مسیرهای ورودی هتل استقلال تهران شلوغ تر از همیشه بود. خودروهای ۴۰ بازرگان و صنعت گر سرشناس ایران پارکینگ هتل را پرکرده بودند. پیروزشدگان انتخابات در سالن «الماس» معروف ترین هتل تهران برای مراسم صبحانه جمع شده بودند. به قول یکی از آنها «این اولین لقمه ای بود که پس از چهل روز رقابت نفس گیر انتخاباتی از گلویشان پایین می رفت.» آنهایی که رای آورده بودند و حتی آنهایی که رای نیاورده بودند، پیش از تعطیلات نوروزی سال ۹۳ قصد داشتند تا آخرین دیدار را به سرانجام برسانند و پارلمان بخش خصوصی را بدست نسل جدید بسپارند. پدرام سلطانی به تایید بسیاری از همکارانش سخنورترین در جمع ۴۰ کاندیدای ائتلاف به فردا به شمار می آید. کت و شلوار می پوشد و کروات می زند. موهای سرش هنوز سیاه باقی مانده است و در دسته جوانان اتاقی به شمار می آید. او پس از مراسم صبحانه پشت تریبون رفت و به همگی همراهانش گفت:« لطفا کتاب کشورها چرا شکست می خورند را بخوانید. » دو ماه بعد از این جلسه، همراهان او علاالدین میرمحمد صادقی تاجر و صنعت گر ۸۰ ساله و متعلق به طیف رقیب خود را در ترکیب هیات رئیسه اتاق تهران جای دادند و اکثریت مطلقشان را با حضور مردی از طیف فکری و سیاسی دیگر کمی تعدیل کردند.
نسل جدید سرمایه داران ایرانی سیاسی نیستند ولی احتمالا اقتصادیون به حساب می آیند که سیاسی ترین رفتارها را از خود بروز می دهند. دوران حضور سیاسیونی که می خواستند، مرد اقتصادی باشند به پایان رسیده است.
۱۳۱ سال بعد
بررسی اسناد نشان می دهد اتاق بازرگانی ایران ۱۳۱ سال قبل تاسیس شده است. تحولاتی که طی ۵ دهه پیش از انقلاب در اتاق ایران رخ داد به سه بار تغییر نام این نهاد منتهی شد.
ساختمان ۱۰ طبقه کنار دست سفارت سابق امریکا در خیابان طالقانی قرار گرفته است. ضلع شمالی ساختمان به عمارت متعلق به محمد حسین برخوردار سرمایه دار عصر پهلوی همسایه شده و ضلع شرقی نیز دیوار به دیوار سوله های سفارت امریکا قرار گرفته است. یکی از پرسنل قدیمی اتاق ایران، پیرمردی که در روزهای ابتدای انقلاب مسولیت حفاظت از سفیر امریکا را برعهده داشته می گوید:« من کارمند ژاندارمری بودم. آن زمان نمی دانستیم اینجا ساختمان اتاق است ولی در شلوغی ها می آمدیم و از بالا سفارت را رصد می کردیم.» محلی که او ۳۶ سال قبل برای رصد تحولات سیاسی کشور از آن بهره گرفته بود، به عنوان یکی از قدیمی ترین نهادهای صنفی ایران شناخته می شود. دوازده سال قبل تمامی اسناد، پرونده ها و نامه نگاری های تاریخی بین اتاق و مراکز دولتی بار پنج کامیون شد و طی مزایده ای به خریداران کاغذ باطله فروخته شد. کامیون های حامل اسناد تاریخی اتاق ایران هنگامی که پارکینگ ساختمان در مجاورت خانه هنرمندان تهران را ترک می کردند، تنها چند بسته از مکاتبات را در انبار برجایی گذاشتند تا بخشی از تاریخ پارلمان بخش خصوصی به خمیر کاغذ تبدیل نشده باشد. مدیران وقت اتاق ایران به بهانه فضای ناکافی برای نگهداری از این اسناد و بی علاقه گی به تاریخ نویسی چنین،گذشته پارلمان بخش خصوصی را به زباله تبدیل کرده بودند. اما از همان اسناد برجایی مانده ۸ سال بعد از حرکت کامیون ها، کتاب های بسیاری نوشته شد که برخی از آنها تاریخ اتاق ایران را بیش از ۱۳۰ سال ارزیابی می کردند. اتاق ایران در حال حاضر از … عضو و روسای تشکل ها تشکیل شده است. اعضای اتاق های شهرستانی براساس برگزاری انتخابات داخلی در هیات نمایندگان خود، افراد منتخب را راهی ساختمان خیابان طالقانی می کنند. برهمین اساس در گفت و گوها و ادبیات بخش خصوصی ایران از اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران با عنوان «تشکل، تشکل ها» یاد می شود. براساس قانون اتاق ایران به عنوان مشاوره سه قوه و عالی ترین نهاد صنفی کشور شناخته می شود. ۱۳۱ سال قبل حاج محمد حسین امین الضرب به کمک گروهی از تجار معتبر تهرانی نهاد «مجلس وکلای تجار» را تاسیس کرد. همین نهاد صنفی در سال ۱۳۰۵ با عنوان «اتاق تجارت» نامگذاری شد. ۱۵ سال بعد «قانون تشکیل اتاق بازرگانی» در مجلس به تصویب رسید و عنوان «اتاق بازرگانی» جایگزین میراث امین الضرب شد. ابتدای دهه ۴۰ و همزمان با توسعه صنایع کشور، گروهی از بانفوذترین صاحبان صنایع عنوان «صنایع و معادن» را به نام اتاق افزودند تا چتر حمایتی اتاق روی سرتمامی بخش های اقتصادی کشور سایه پهن کند. مشابه همین اتفاق در سال ۱۳۹۰ باردیگر رخ داد.
محمد نهاوندیان رئیس سابق اتاق ایران همرمان با پیگیری قانون بهبود مستمر فضای کسب و کار خواهان افزوده شدن عنوان «کشاورزی» به پسوندهای نام اتاق شد. برهمین اساس نام اتاق برای سومین بار تغییر پیدا کرد و به «اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی» ایران تبدیل شد. اتاق ایران طی تمامی سال های فعالیت خود به کانون توجه تجار و سرمایه داران کشور بدل شده بود. در سال های پیش از انقلاب اعضای هیات نمایندگان اتاق و هیات رئیسه از جمع سناتورها انتخاب می شدند و شاخص ترین سرمایه داران ایرانی نیز به عضویت اتاق درآمده بودند. اما ماجرای سال های پس از انقلاب متفاوت است. تنها یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اولین گروهی که به حضور در پارلمان صنفی ایران ابراز علاقه کرد، دورترین بخش اقتصادی ایران به این نهاد بود. در تمامی سال های پیش از انقلاب، اتاق به عنوان محل حضور صنعت گران عالی رتبه و بازرگانان با گردش مالی تجارت بیش از ۱۰۰ هزار دلار در سال شناخته می شد ولی طیفی که در طلایه های انقلاب ۵۷ قدم به این نهاد گذاشتند همگی تجار خرد بازار تهران و مهندسان کارخانه های صنعتی بودند. اسدالله عسگراولادی یکی از همین گروه می گوید:« در بازار دسته بندی های مشخصی وجود داشت که عملا براساس سطح تجارت تقسیم بندی می شد. مثلا ما که تجارت کمتری داشتیم، نمی توانستیم با کسانی که تجارت بیشتری داشتند هم صحبت شویم.» اما موج های طوفان انقلاب چنان سهمگین به بندر اقتصاد ایران کوبید که اسکله و ساحل را یکی کرد. تنها چند روز پس از استقرار دولت انقلابی، علاالدین میرمحمد صادقی تاجر سرشناس بازار تهران و محمود لولاچیان از تجار متدین بازار تهران راهی مدرسه علوی شدند تا در گفت و گویی کوتاه با آیت الله خمینی، تکلیف پارلمان کهن سال اقتصاد ایران را مشخص کنند. نامه ای به دست خط لولاچیان و خواسته میرمحمد صادقی نوشته شد و مرتضی مطهری آن را به امضای رهبر انقلاب رساند. براساس دستور امام آیت الله بهشتی و موسی اردبیلی باید نظارتی دقیق برعملکرد لولاچیان و میرمحمدصادقی صورت می دادند تا این دو به همراه ۶ نفر دیگر راهی اتاق ایران شوند. اما هم آیت الله بهشتی و هم آیت الله موسوی اردبیلی چنان سرگرم ماجراهای پیرامون انقلاب بودند که هر دو نظارت را بردیگری واگذار کردند. علاالدین میرمحمد صادقی درحالی که وارد دهه هشتم زندگی خود شده، در طبقه ششم ساختمانی کمی دورتر از اتاق ایران و در کنار تابلوی قاب گرفته شده رفقای سابق اش بردیوار اتاقش می گوید:« ما حدود ۱۰ اسم نوشتیم. آقای آیت الله بهشتی نوشته بودند که مثلا ۷ نفر را می شناسند و تایید است. آقای موسوی اردبیلی هم نوشته بودند که مثلا آن سه نفر دیگر را نمی شناسند و رد هستند.» هر دو آیت الله مهر تاییدی بر نام های زدند که تنها چند سال بعد هرکدام به سویی رفتند. علینقی خاموشی اولین رئیس اتاق ایران، اکنون در دفتر شرکت پتروشیمی تحت مدیریت خودش، برادرش و پسرش در خیابان ولیعصر تهران کار می کند. تقریبا او سرشناس ترین چهره اتاق ایران و ناشناس ترین چهره ساختمانی است که در آن کار می کند چراکه هیچ کدام از همسایگان خاموشی به درستی نمی دانند که با بخشی از تاریخ اقتصاد ایران روزانه ملاقات می کنند. خاموشی در مورد اولین روزی که قدم به اتاق گذاشت می گوید:« هیچ کس از ما نمی دانست اصلا اتاق کجا هست ولی من چون پیش از انقلاب به دلیل کار کارخانه نساجی مقدم به اتاق رفت و آمد داشتم اینجا را می شناختم.» اسدالله عسگراولادی همین روایت را با تندخویی تکذیب می کند و علاالدین میرمحمد صادقی هم با محافظه کاری از کنار آن نمی گذرد. میرمحمد صادقی، پیرمرد اصفهانی در سن ۸۰ سالگی صدایش می لرزد ولی همچنان ریز تحولات بخش خصوصی را دنبال می کند. او می گوید:« ما هشت نفر شدیم. بنده، آقایان عسگراولادی، عالی نسب، علینقی خاموشی، حاج طرخانی محمد علی نوید، کرد احمدی و پورشهامی. البته اخوی بنده و اخوی آقای عسگراولادی یعنی صادق عسگراولادی هم بودند که هر دو انصراف دادند.» استقرار این گروه در اتاق ایران چندان برای ساکنان قدیمی این نهاد جذاب نبود. خاموشی می گوید:« یکی از کارمندان تا ما را دید، بادست روی شیشه میزش کوبید و شیشه را شکست.» میرمحمد صادقی ولی خاطره دیگری دارد:« آقای بنکدار دبیرکل اتاق در حکومت قبلی به استقبال ما آمد.» حضور بازاریان مسلمان در اتاق ایران با تغییر روش ها همراه شد. اتاق جلسات جمع شد و فرش به جای پهن کردند تا دیدار روسای کارخانه ها با روسای اتاق در فضای نزدیک به ذهن انقلابیون صورت گیرد. آنهایی که از این جمع کروات به گردن می زدند نیز در چشم برهم زدنی آن را از گردن باز کردند و شبیه توده های انقلابی شدند. اما از میان جمع بازاریان حاضر در پارلمان بخش خصوصی هر کدام به سویی رفتند. مدتی بعد با حکم دادگاه انقلاب اموال حاج طرخانی مصادره شد، عالی نسب از همراهان بازاری خود قهر کرد و در اتاق کناری میرحسین موسوی در نخست وزیری نشست.
کرداحمدی به سرعت تهران به به مقصد لندن ترک کرد و محمد علی نوید هم به گفته خودش به تجارتش چسبید. تنها سه نفر از جمع هشت نفر اتصالشان به اتاق را به پیوندی به مدت بیش از سه دهه تبدیل کردند. میرمحمد صادقی، اسدالله عسگراولادی و علینقی خاموشی با حکم امام به اتاق آمدند و البته سال ها بعد با رای بخش خصوصی از پارلمان بخش خصوصی کنار گذاشته شدند. از میان این جمع تنها اسدالله عسگراولادی، پیرمرد ۸۲ ساله که خود را مجتهد صادرات زیره می داند، همچنان موفق شده در اتاق بماند. علینقی خاموشی پیرمرد عبوس و عصبانی اتاق بازرگانی دو دوره موفق به کسب رای برای ریاست اتاق نشد و سال ۹۳ نیز حتی به اندازه جوانانی که عمر تجارتشان از سن ریاست او براتاق کمتر است، نیز رای نیاورد. اما اتاق ایران حداقل تا سال ۸۵ در انحصار همین گروه از بازرگانان سنتی بود. همان هایی که ۱۵ سال قبل گفته پیرمرداشان مرحوم آیت الله مهدوی کنی را آویزه گوش نکردند. خاموشی می گوید:« آقای مهدوی کنی سال ها قبل یک ضرب المثل هندی برای من تعریف کرده بودند. ایشان گفته بودند تو نباید بچه فیل را به اتاق خانه ات بیاوری چراکه وقتی بزرگ شد برای بیرون کردنش باید دیوارهای خانه ات را خراب کنی.» خاموشی هنگامی که محمد نهاوندیان را برای حضور در اتاق تهران ترغیب می کرد، اطلاع نداشت که او برصندلی ریاستی تکیه می زند که همه زندگی پیرمرد روی آن گذشته بود:« وقتی که رای ها را شمردند، من باورم نمی شد که رای نیاورده ام ولی با خودم می گفتم که آقای نهاوندیان الان پشت تریبون می رود و می گوید من به حاضر نیستم به جای خاموشی بنشینم. بعد دیدم ایشان پشت تریبون رفت و برنامه های آینده اش را گفت. عجب.» خاموشی هم اتاق را هم جریان اقتصادی راست سنتی ایران را به تدبیری نیمه کاره از دست داد. اگر میرمحمد صادقی را پایه گذار تسلط جریان راست سنتی در اتاق ایران لقب دهند، خاموشی ویرانگر آن بوده است. نسل قدیم چنین توسط نسل جدید طومارش در هم پیچیده شد.
پدرام سلطانی، تاجر شناخته شده،خوش پوش و خوش صبحت ایرانی است. او دفتری در خیابان الهیه تهران در اختیار دارد و برتمام جزئیات دکوراسیون محل کارش نظارت داشته است. هر سال نوروز برای همکارانش بسته های عیدی کتاب و سی دی های موسیقی ارسال می کند. از ۷ صبح تا آخرین ساعات شب نیز در دفتر کارش و جلسات مختلف می گذراند. سلطانی ۴ سال قبل موفق شد به عنوان نایب رئیس اتاق ایران یکی از کرسی های هیات رئیسه را تصاحب کند. سال ۹۳ نیز ائتلافی که او نیز دردسته مدیران درجه اولش بود، ۳۵ کرسی اتاق تهران از ۴۰ کرسی را به دست آوردند. سلطانی تاریخ اتاق در سال های پس از انقلاب را به سه دوره تقسیم می کند و می گوید:« دوره اول از سال ۵۷ تا ۶۸ بود که در واقع می توان آن را دوره حفظ و تثبیت نامید. در این دوره عواملی مانند نو پا بودن انقلاب، جریانات افراطی چپ گرا و سوسیالیستی، مهاجرت سرمایه داران و صاحبان صنایع، احساسات ضد سرمایه داری و جنگ تحمیلی باعث شده بود که اتاق در معرض انواع هجمه ها و آسیب-ها قرار داشته باشد. هیأت رئیسه وقت اتاق که عموماً از منصوبین امام (ره) بودند با اتکای به حکم ایشان و رایزنی با مسئولین و مقامات ارشد کشور تلاش نمودند که اتاق را از این تلاطمات مصون نگه دارند و این نهاد را برای بخش خصوصی حفط کنند و در انجام این مهم موفق شدند. دوره دون سال ۶۸ تا ۸۲ را در برمی گیرد. این دوره را باید ایام سکون نامگذاری کرد. پس از پایان جنگ تحمیلی و آغاز دوران سازندگی در کشور انتظار میرفت که اتاق همراه با مقتضیات این دوره و در راستای سازماندهی مجدد بخش خصوصی کوچک و کم توان کشور، تجدید ساختار نماید و نقش پیشگامی بخش خصوصی برای توسعه این بخش و جبران مافات را به عهده گیرد. اما به دلیل عدم تغییر پارادایم حاکم بر اتاق و عدم استقبال از نسل دوم مدیران بخش خصوصی پس از انقلاب برای پیوستن به هیأت نمایندگان و هیأت رئیسه اتاق و رهبری بخش خصوصی، در این دوران گذار اتاقها نتوانستند نقش خود را آنچنان که انتظار می رفت ایفا نمایند و سکون و رکودی نسبی بر اتاقها حاکم شد.»
سلطانی کلمات را شمرده شمرده بیان می کند. هیچگاه نگران مواجه با دیگران نیست و براساس همین صفتش در چشم رقیبان سنتی اش نشسته است. میرمحمد صادقی در مورد او می گوید:« یکی از ویژگی های عجیب سلطانی این است که وقتی حرف می زنید، خوب گوش می کند و بعد پاسخ می دهد. من این ویژگی را تنها در آیت الله بهشتی دیده بودم.» مرد جوان با همین دقت دوره سوم اتاق را سال های ۸۲ تا ۹۴ می داند و نام آن را نوسازی می گذارد و چنین تفسیرش می کند:« در این دوره مطالبات انباشته فعالان اقتصادی تحصیلکرده و نوگرا و تلاش جمعی ایشان موجب گردید که نسل دوم مدیران بخش خصوصی بتوانند به اتاق راه یابند. استقلال و هویت یابی اتاق تهران و اتاقهای شهرستان، افزایش اعضای اتاقها و رشد تشکیل تشکلها و اتاقهای مشترک، ارتقاء سطح گفتمان اتاقها با دولت و سایر قوا، افزایش تولید فکر و اندیشه اقتصادی در اتاق از دستاوردهای این دوره می باشند. البته در این دوره در ساختار و فرایندهای اتاق تحول لازم بوجود نیامد و متناسب جایگاه و مأموریتهای جدید آن نشد.» دوره چهارم فعالیت های اتاق ایران مصادف با حضور گسترده همفکران و هم نسلان و هم سنان سلطانی شده است. برهمین اساس آنها دوره چهارم را «برای فردا» می خوانند. آنها از دل گذشته عبور کرده اند.
چرا اتاق بازرگانی مهم است؟
تجار و سرمایه داران ایرانی نیاز به حضور در تشکلی صنفی برای افزایش دایره نفوذ خود در ارکان حکومت دارند. نهادی مانند اتاق بازرگانی آنها را در پوسته ای از روابط و امکانات حفاظت می کند.
عکس مصدق کنار دیوار اتاقش قرار گرفته است. گوشه کتابخانه اتاق هم قاب عکس دونفره محسن صفایی فراهانی و سپ پلاتر رئیس فیفا قرار گرفته است. می گوید روزها را به نوشتن و خواندن می گذراند. طی سال های پس از زندان در همین اتاق کوچک و شیک در مجاورت خانه اش ملاقات های دوستانه و کاریش را ترتیب می دهد. محسن صفایی فراهانی در دوران اوج فعالیت های اتاق در جمع هیات نمایندگان این نهاد بخش خصوصی حضور داشته است. او ساختار اقتصاد ایران و اتاق ایران را به خوبی می شناسد. حتی در اولین روزهای پس از سال ۸۸ که از زندان آزاد شد، برای اولین بار در اتاق تهران و مدتی بعد در اتاق ایران حضور یافت تا با همکاران اقتصادی اش دیدار کند. در همین جلسه علاالدین میرمحمد صادقی از بنیان گذاران حزب موتلفه اسلامی، محسن صفایی فراهانی از موسان حزب مشارکت ایران اسلامی را درآغوش کشید. صفایی فراهانی اعتقاد دارد، اتاق یکی از نهادهای اثر گذار اقتصاد ایران است. شاید هم به همین دلیل او پس از ۲۰۰ روز زندان انفرادی در ساختمان پارلمان بخش خصوصی حاضر شد تا بازگشت مجددش را به اطلاع همگان برساند. صفایی فراهانی می گوید:« اتاق نهاد بخش خصوصی است و باید ار منافع بخش خصوصی دفاع کند. اتاق کارکردهای زیادی دارد ولی یکی از مهمترین آنها باید این باشد که جایگاه بخش خصوصی را ارتقاء دهد. شاید به دلیل همین اهمیت باشد که طی تمامی سال های گذشته در مقابل رشد این نهاد ایستادگی شده است.»
پیش از آنکه صفایی فراهانی جایگاه اتاق را ترسیم کند، دو ساخت قدرت برای این نهاد تعریف شده بود. ساخت اول برآمده از تفکرات ماکس وبر، فیلسوف آلمانی در مقاله مبسوط « اخلاق پروتسانی و روح سرمایه داری» است. وبر توضیح می دهد سرمایه داری در شمال اروپا هنگامی ظهور کرد که اخلاق پروتستانی و به طور خاص کالوینیستی، گروههای انبوهی از مردم را برای درگیر شدن با کار در جهانی عرفی، توسعه بنگاه های خودشان و پرداختن به تجارت و تجمیع ثروت برای سرمایه گذاری برانگیخت. به گفته او اخلاق پروتستانی کار، نیروی مهمی در پشت کنش جمعی برنامه ریزی نشده و هماهنگ نشده ای بود که توسعه سرمایه داری را تحت تأثیر خود قرار داد. اما بخش دوم گفته های او اصول رفتاری صاحبان سرمایه و کسب و کار در سراسر جهان شده است. وبر توضیح می دهد که صاحبان سرمایه برای ادامه حیات اقتصادی و سیاسی خود نیاز به حضور در «انجمن های تخصصی» دارند تا منزلت اجتماعی و شان حرفه ای پیدا کنند. از بزرگان بازار تهران تا تجار مدرن دهه ۹۰ ایران همگی به شکلی ناخوانده، اصول وبر را در رفتار خود پیاده سازی کرده اند. سرمایه داران ایرانی برای توسعه کسب و کار خود نیاز به توسعه دارند و برای توسعه نیاز به ثبات و امنیت شرط اول آنهاست. اتاق ایران به عنوان شاخص ترین تشکل بخش خصوصی ایران به سرمایه داران ایرانی، رابطه، شخصیت و شهرت هدیه می دهد. امکانی که در هیچ کجای ساحت سیاست و اقتصاد ایران نمی توانند آن را جست و جو کنند.
۲۴ ماه قبل در جلسه ای که به افتخار آزادی یکی از ثروتمندترین تجار تبریزی از زندان برگذار شده بود، مشاور ارشد او توصیه ای فراموش شده را به مدیر سابق کارخانه فولاد و خودروسازی یاآوری کرد:« اگر شما در جایی مثل اتاق بازرگانی حضور داشتید و فعال بودید به همین سادگی نمی توانستند دستگیرتان کنند.» طی تمامی ۳۶ سال گذشته نه دست بندی به دست یکی از اعضای هیات نمایندگان اتاق چسبیده و نه اتهامی آنها را روانه دادگاه کرده است. اتاق ایران با حضور ۴۰ معاون وزیراقتصادی دولت و حضور ماهیانه وزرای وزارت خانه های اقتصادی حفاظتی سهمگین برای اعضا می سازد. در تمامی سال های بعد از انقلاب همگی روسای جمهور ایران یا در اتاق حضور یافته اند و یا هیات نمایندگان اتاق را به حضور پذیرفته اند. محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات در آخرین روزهای ریاست جمهوری اش به طبقه دهم ساختمان اتاق ایران رفت و پشت تریبون این نهاد به سخنرانی برای بخش خصوصی پرداخت. کمی پیش از او آیت الله هاشمی رفسنجانی چه در زمان ریاست جمهوری و چه در ایام حضور در مجمع تشخیص مصلحت نظام سالیانه اعضای اتاق را به حضور می پذیرفت. حتی محمود احمدی نژاد رئیس دولت عدالت نیز این سنت را حفظ کرد و در ساختمان نهاد ریاست جمهوری چند سالی برای اتاقی ها سخنرانی کرد. اتاق چه در دستان راست سنتی و چه در حضور راست مدرن همانی است که باید باشد:« محافظ بخش خصوصی.» هرچند که قدرت این بادیگار چنان نباشد که محسن صفایی فراهانی را از بند ۲۰۰ روز زندان انفرادی رها کند ولی حداقل جراتی به اعضای اتاق می دهد تا در زمان اسارت او در زندان اوین نامه سرگشاده به رئیس قوه قضاییه بنویسند و با جسارت بخواهند که حساب مهندس صفایی فراهانی را از دیگران که در جریان وقایع سال ۸۸ دستگیر شده اند، جدا سازند.
آنها که آمدند، آنها که رفتند
طی چهار دهه گذشته نسل سرمایه داران ایرانی به طور کلی متحول شده است. نسل اول سرمایه داران بعد از انقلاب از دل بازار تهران بیرون آمده بودند و نسل پیشین خود را کنار زدند. اما اینبار نسل سرمایه داران شرکتی جایگزین نسل سرمایه داران بازاری شده اند.
سوله کارخانه در حاشیه شرق تهران سال ها پس از آتش سوزی سهمگین دهه ۴۰ و رونق خاطره انگیز دهه ۵۰ به محلی برای برگزاری مراسم های عروسی مخفیانه اهالی تهران بدل شده است. محسن آزمایش مالک کارخانه آزمایش، هنگامی که در دهه ۴۰کلنگ کارخانه آزمایش را با سرمایه قرضی پدرش به زمین کوبید، تصور نمی کرد کارخانه تحت مدیریتش ابتدا مصادره، سپس ورشکسته و در نهایت به سالن عروسی تبدیل شود. محسن آزمایش کیلومترها دورتر از کارخانه اش و پیش از بهار عربی در مصر، افسرده و ناامید از آینده چهره در نقاب خاک کشید و خاطرات سرمایه داری خود را زیر خروارها خاک برد. سرمایه داران دیگری همچون آزمایش بارها تلاش کردند در پس فرو خوابیدن آتش احساسات انقلابی به ایران باز گردند. حتی ایروانی موسس کفش ملی، در نامه ای به اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر دولت محمود احمدی نژاد از او اجازه بازگشت به ایران خواسته بود. هرچند که نامه بلند بالای او در نهایت بی پاسخ باقی ماند و سرمایه های ایروانی نیز برای تاسیس کارخانه کفش روانه مصر شد. سرمایه داران دهه ۵۰ ایران در کوران فوران درآمدهای نفتی به ثروتی افسانه ای رسیدند اما موج انقلاب کشتی توسعه کسب و کار آنها را چنان به ساحل کوبید که تا چند نسل بعدی آنها نیز به تجارت پنهانی در اقتصادایران می پردازند. همانگونه فرزند ارشد محمد تقی برخوردار، موسس کارخانه پارس الکتریک حتی در مراسم ختم پدر مرحومش هم حاضر نبود، توضیحی در مورد کسب و کار خانواده اش پس از مصادره اموال بدهد. او تنها در گفت و گوی با هفته نامه توقیف شده شهروند به بیان چند جمله اکتفاء کرد:« پدر پس از مصادره اموال افسرده شده بودند. تنها کاری که می کردند این بود که هر روز روی صندلی می نشستند و روزنامه می خواندند.» اما برخوردار در سال های پایانی عمر به بیماری مبتلا شد که شاید برای او حکم مرهم را داشت. برخوردار حداقل پنج سال با بیماری آلزایمر دیگر نیازی به مطالعه اخبار روزنامه ها نداشت. آلزایمر همچون نعمتی بزرگ روی سر پیرمرد خراب شد و احتمالا تنها هم او از چنین موهبتی قدردان بود چراکه عبدالرحیم جعفری موسس انتشارات امیرکبیر با شرایطی مشابه برخوردار، هر چشم به تلفن دفترش در خیابان فرشته تهران می دوزد تا شاید خبری از عذر خواهی مصادره کنندگان و بازگشتش اموالش به گوشش برسد. سرمایه داران دهه ۴۰ و۵۰ ایران برآمده از شیوه کسب و کار توسعه محور بودند. بررسی الگوی رفتاری آنها نشان می دهد که نسل اول خانواده کارخانه ها را راه اندازی می کردند، نسل دوم برای کسب دانش اقتصادی راهی آنسوی مرزها شده و با تجربیاتی تازه به اقتصاد ایران باز می گشتند. به این شیوه سرمایه های شرکتی خانواده ها به سرعت در الگوهای مدرن تجارت و صنعت می نشست. سرمایه داران پیش از انقلاب همگی طی چهار دهه گذشته تلاش های ناکامی را برای بازگشت به اقتصاد ایران صورت دادند ولی در نهایت جملگی به در بسته خوردند. قرعه آخرین نام از جمع سرمایه داران ناکام نیز به کاظم کوروس افتاد. پس از انتشار خبر ورشکستگی کارخانه چیت سازی ری، کوروس برای بازپس گیری اموالش به تهران بازگشت. دادگاه انقلاب نیز با خواسته های او موافقت کرد. کوروس کارخانه چیت ری با تولید روزانه ۱۲۵ هزار متر مربع پارچه در سال، حضور ۳ هزار و ۶۰۰ کارگر ایرانی و ۳۵۰ کارگر بنگلادشی تحویل سکانداران مصادره های انقلابی داد. ۳۶ سال بعد پس از ورشکستگی مطلق کارخانه، دادگاه انقلاب بیش از ۷۰ میلیارد تومان جریمه برای کوروس صادر کرد تا کارخانه را به او بازپس دهد. در متن رای دادگاه انقلاب، جریمه ۷۰ میلیارد تومانی به جهت هزینه های نگهداری کارخانه طی سه دهه عنوان شده بود. بررسی تحولات سال های پس از انقلاب نمایان می سازد که همگی رقبای سرمایه داری، بازاریان مسلمان در سال های پس از انقلاب به شیوه ای از عرصه اقتصاد ایران محو شده بودند. اولین نسل سرمایه داری پس از انقلاب به صورت مشخص در مولفه های رفتاری با آخرین نسل سرمایه درای پیش از انقلاب فاصله بسیاری داشتند. اسدالله عسگراولادی تاجر با سابقه این تفاوت ها را چنین مرور می کند:« خیلی از آنها نیز اعتقادات مذهبی داشتند. اما به هر جهت سرمایه داران پس از انقلاب بخصوص طیف بازار به صورت خاص مذهبی بودند. البته خاندان های مانند برخوردارها و رفوگران نیز چنین بودند. نکته دیگر تفاوت در کار بود. عمده خاندان های سرمایه داری پیش از انقلاب در عرصه های صنعتی بودند. یعنی پول های آنها روی زمین بود. بنابراین اینطور نبود که هر وقت دلشان خواستند کشور را رها کنند و بروند.» محسن صفایی فراهانی نیز تقسیم بندی دیگری از سرمایه داری پیش از انقلاب ارائه می دهد:« سرمایه داری پیش از انقلاب اساسا صنعتی بود. محور کار آنها ایجاد کارخانه و مجموعه های صنعتی بود. اما سرمایه داری پس از انقلاب به صورت خاص به تجارت خلاصه می شد.» گزارش های رسمی نشان می دهد که فضای تجاری ایران در سال های پیش از انقلاب با رونق نسبی همراه بوده است. همین شرایط امکان حضور ۹۷۲ شرکت خارجی در ایران را مهیا کرده بود. از این جمع ۳۷۱ شرکت به صورت خاص در زمینه واسطه گری مالی فعالیت می کردند. ۲۵۱ شرکت در حوزه بازرگانی، رستوران و هتل داری مشغول به کسب و کار بودند و ۲۰۶ شرکت نیز ساختمان سازی انجام می دادند. برهمین اساس ۹۰ درصد شرکت های خارجی با واسطه گری مالی سرمایه های بیشتری به مجموع دارایی هایشان اضافه می کردند.. فضای حاکم براقتصاد ایران و فوران درآمدهای نفتی حتی با وجود تورم ۴۰ درصدی موجب شد تا جریان بازار نیز بیش از دهه ۳۰ و ۴۰ برمجموعه دارایی هایش اضافه کند. همین جریان در اولین سال های پس از انقلاب به جایگاهی دست پیدا کرد که گروه سرمایه داران صنعتی را به زیر کشید. اسدالله عسگراولادی در این مورد نیز می گوید:« مصادرهها به کسانی مربوط بود که اموال چشمگیر داشتند. آقای برخوردار همان زمان ۵۳ کارخانه داشت ولی ما در تیم هشت نفره اتاق بازرگانی کسی را نداشتیم که به این میزان دارایی داشتهباشد. همان زمان آقای میرمحمدصادقی تنها یک کارگاه گچ داشت. آقای پورشهامی که با ما بود حتی خانه هم نداشت. علینقی خاموشی تنها ماهیانه ۵۰ هزار تومان حقوق میگرفت و دارایی خاصی نداشت. آقای میرمحمدصادقی در میان ما از همه وضعیت بهتری داشتند. اما داراییهای ایشان هم زیاد نبود. بیشتر اموال ایشان زمین و خانه در اصفهان بود. بنابراین در میان کسانی که به اتاق آمدهبودند، افرادی نبودند که بشود آنها را با کسانی مانند آقایان لاجوردی و برخوردار قیاس کرد. البته من هم تجارت داشتم ولی میزان داراییهای من با کسانی که اموالشان مصادره شد، قابل قیاس نبود. البته نکته دیگری هم وجود داشت. برای مصادرهها دو فاکتور وجود داشت. اول باید در لیست افرادی قرار میگرفتی که با خاندان سلطنتی ارتباط داشتند که از میان تیم هشت نفره اتاق بازرگانی هیچ کس چنین شرایطی را نداشت. دومین شرط این بود که کارخانهای داشته باشی که به بانک بدهکار باشد که این مورد هم در تیم ما وجود نداشت. اصلا ما کارخانهدار شاخص نداشتیم. البته آقای میرمحمدصادقی بودند ولی خیلی کارخانههای بزرگی نداشتند. البته یک کارخانه هم داشتند که شامل بند«ج» شد. مهترین دارایی من آن زمان خانهای بود که ۴۰۰ هزار تومان خریدهبودم. این خانه اولم بود که در خیابان ولیعصر واقع شدهبود. مهندس تاسیسات همین خانه آقای بازرگانی بودند. در میان تیم اتاق تنها من و آقای میرمحمدصادقی دارایی داشتیم ولی سایرین واقعا ثروتی نداشتند که مصادره شود.» گفته های عسگراولادی حداقل در مورد دو عضو تیم هشت نفره صدق نمی کند. علی حاج طرخانی بازاری سرشناس و اخوی بزرگتر تقی حاج طرخانی یکسال پس از انقلاب با سه حکم و دو اتفاق مواجه شد. حکم اول را امام جهت حضور او در اتاق بازرگانی صادر کرده بود. حکم دوم را بازهم امام به نام برای سرپرستی اموال هژبر یزدانی زده بود و حکم سوم را نیز دادگاه انقلاب برای مصادره اموالش صادر کرد. اتفاق نخست نیز با ترور برادرش توسط گروه فرقان رقم خورد و حادثه دوم نیز با قهر او از اقتصاد و سیاست ایران همراه شد. دادگاه انقلاب برای مصادره اموال حاج طرخانی به عکسی استناد کرده بود که در آن حاج طرخانی برای افتتاح یکی از کارخانه های خود از اعضای خاندان سلطنتی دعوت کرده بود. تصویر نشان می داد که او مقابل شاه خم شده و دستان محمدرضا پهلوی را بوسیده است. اصالت این عکس از سوی تمامی دوستان ونزدیکان حاج طرخانی با تردید همراه شده بود ولی حداقل دادگاه انقلاب برای تغییر حکم قانع نشد تا زمانی که آیت الله بهشتی قدم به میدان گذاشت. پس از او یکی از کارخانه های میرمحمد صادقی نیز به حکم داده انقلاب مصادره شد.
اسدالله عسگراولادی در مورد مصادره اموال حاج طرخانی روایت دیگری دارد. او می گوید:« ایشان سه درصد سهام یک کارخانه را داشتند که آن کارخانه هم به بانک بدهی داشت. به همین دلیل نام آقای حاج طرخانی هم در لیست مصادرهها آمدهبود. همه کسانی که اموالشان مصادره شدهبود، کارخانهدار بودند. البته در مورد ایشان یک نکته دیگر هم وجود داشت. شایعاتی در مورد ایشان مطرح کرده بودند که درست نبود. بههرحال ما با آقای بهشتی دیداری ترتیب دادیم و در مورد این موضوع گفتوگو شد. سرانجام هم اسم ایشان از لیست خارج شد.»
سال ها پس از مصادره های انقلابی، مرحوم عزت الله سحابی در گفت و گویی با هفته نامه شهروند، عملکرد روزهای صدر انقلاب را به نقد کشید. سحابی خود چند ماهی پس از طلوع انقلاب در غروب سرمایه داری صنعتی ایران، در دسته همراهان مصادره ها به شمار می آمد ولی در دهه آخر زندگی خود به تحلیل دیگری رسیده بود:« مصادره ها اشتباه بود. بعد از مصادره ها دو گروه در اقتصاد ایران حاکم شدند. یک گروه تجار سنتی بودند. گروه دوم هم سرمایه داران لائیک بودند که هیچ اعتقادی به نظام و مبانی اعتقادی نداشتند.» گفته های او سال ها بعد بازهم نقض شد. اما نتیجه تحلیلی تفاوتی در سرنوشت نسل سرمایه داری ایران ایجاد نمی کرد. کسانی رفتند و گروهی بازآمدند.
کدام جامعه ایرانی؟
سرمایه داران نسل جدید از دل جامعه مدرن ایرانی بیرون زده اند. جامعه ای که سرمایه داری به شیوه قبل را مورد اعتناء قرار نمی دهد. سرمایه داری جدید ایران از دل سیاست و جامعه ایرانی بیرون زده است. کسانی که در خرداد ۷۶ رای به دولت اصلاحات دادند، در حال حاضر کارخانه ها را اداره می کنند.
می گوید:« من بچه پولدار نیستم.» اتفاقا تاکید هم دارد که برای همان «بچه پولدارها» هم کسب و کار خیلی ساده نیست. احمد کیمیایی یکی از جوان ترین صنعت گران ایران به شمار می آید که در موج تحولات اتاق به این نهاد صنفی راه یافته است. او می گوید:« خیلی ها هستند که دارایی های زیادی از پدرشان تحویل گرفته اند و آن را از بین برده اند. این سکه، دو رو دارد. اینگونه نیست که برای یک کارخانه دار همیشه وضعیت خوب باشد. حفظ و ارتقاء آنچه پدرها ساخته اند به توانایی فرزندان بستگی دارد. موفقیت اقتصادی در مسیر کار سخت و تدبیر روشن سالها طول می کشد که بنا شود اما میشود آنرا تنها با یک تصمیم غلط یک شبه به باد داد. تا اینجا من عنصر مفیدی بوده ام. وضع تولید ما امروز، با روزی که من به گروه پیوستم قابل مقایسه نیست. البته تحمل و بلند نظری پدرم بسیار موثر بود. تو از ما یک تیم متحد و حرفه ای ساخت.» کیمیایی و بسیاری دیگر از صنعتگران جوان اقتصاد ایران در موج تحولات اجتماعی به نهادهای صنفی کشور راه یافته اند. تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی طی سال های گذشته تمامی ساختارهای اقتصادی کشور را متحول ساخته است. افزایش درآمدهای نفتی، توسعه صنایع و ایجاد شرکت های جدید اقتصادی شرایطی را فراهم آورده تا نسل سرمایه داران مدرن ایرانی نه در دل بازار تهران که در قلب پایتخت و خیابان های مرکزی و شمالی استقرار پیدا کنند. روند ثبت شرکت ها نیز نشان می دهد با وجود رکود اقتصادی همچنان تمایل به راه اندازی کسب و کار در اقتصاد ایران بالاست. آمارهای رسمی تایید می کند طی ده ماه سال گذشته ۴۷ هزار و ۶۷۹ شرکت در کنار ۱۳ هزار و ۸۷۶ علامت تجاری به ثبت رسیده است. براساس همین آمارها ۴۲ هزار و ۶۶۷ شرکت تجاری و ۵ هزار و ۱۲ شرکت تعاونی راه اندازی شده است. حداقل ۱۵ هزار و ۹۲۲ نفر از کسانی که شرکت راه اندازی کرده اند نیز به اینترنت دسترسی داشته اند. پیش از آنکه اقتصاد ایران به رکودی تاریخی فرو رود، درآمدهای نفتی و افزایش تمایل به واردات کالاهای مصرفی موجب شده بود تا جامعه ایران دورانی تازه را تجربه کند. گزارش های صندوق بین المللی پول نشان می دهد سالیانه حداقل ۱۵۰ هزار نفر از دانش آموختگان دانشگاه ها ایران را به مقصد دستیابی به رویاهایشان ترک می کنند. همرمان
تغییر شیوه دسترسی مردم ایران به ابزارهای رفاهی نیز بسترهای زندگی آنان را با تغییراتی کلیدی مواجه کرده است. گزارش های رسمی تایید می کند در حال حاضر حداقل ۱۲۱ میلیون گوشی تلفن همراه در اختیار مردم قرار دارد. حداقل ۲۰ میلیون گوشی تلفن همراه نیز به نسل جدید اندروید تعلق دارد. بازار گوشی های تلفن همراه سالیانه ۱۰ درصد در ایران رشد می کند. تنها طی هشت ماه سال گذشته ۴۰۰ تن گوشی تلفن همراه وارد کشور شده بود. آمارهای تایید شده نیز نشان می دهد ۹۳ درصد گوشی های موجود در بازار به صورت قاچاق وارد کشور می شود. خانوارهای ایرانی با وجود تمامی فشارهای مالی طی سال های گذشته در آستانه رفاه نسبی قرار گرفته اند. ۴۴.۴ درصد خانوارهای ایرانی خودروی شخصی در اختیار دارند. ۹۹.۳ درصد همین خانوارها نیز در خانه هایشان از برنامه های تلویزیونی استفاده می کنند. ۷۶ درصد خانوارها نیز امکان دسترسی به برنامه های ماهواره ای را در اختیار دارند. جمعیت ۶۴ درصدی از همین خانوارهای ایرانی خانه شخصی در اختیار دارند. ۴ درصد آنها در یک اتاق زندگی می کنند و ۳۰.۸ درصد خانوارها در املاکی زندگی می کنند که حداقل دو اتاق خواب دارد. ۴۶.۳ درصد خانوارها در خانه های با سه اتاق خواب و ۲.۸ درصد آنها در خانه های با ۵ اتاق خواب زندگی می کنند. ۱.۶ درصد خانوارهای ایرانی نیز در خانه های با شش اتاق خواب زندگی می کنند. بررسی آمارهای رفاهی نشان می دهد که تمایل نسل دهه هفتادی و حتی دهه شصتی ها به حضور به راه اندازی کسب و کارهای شخصی طی سال های گذشته به شدت افزایش یافته است.ه
نسل جدید سرمایه داران چگونه وارد شدند؟
نسل جدیدی که اداره اقتصاد را در دست گرفته اند، تفاوت میان واقعیت و حقیقت را بیش از گذشته آشکار می کنند.
تعریف میان دو گذاره واقعیت و حقیقت همچنان مبهم مانده است. یکی از هنرمندان سرشناس ایرانی در جریان گفت و گوی خود با نشریه تخصصی گفته بود:« واقعیت همان چیزی است که می بینید و حقیقت دقیقا همان چیزی است که نمی بینید ولی وجود دارد.» اتاق بازرگانی و شخصیت های حاضر در آن به محلی برای تجلی این دو گذاره تبدیل شده اند. حسن فروزان فرد عضو تازه هیات نمایندگان اتاق تهران است. او کروات می زند، لباس شیک می پوشد و اعتماد به نفسی عجیب در نگاهش آشکار است. فروزان فرد سالیانه به سفرهای خارجی متعدد می رود و با ناراحتی می گوید:« می دانید که ما اصلا صادرات مواد غذایی نداریم چراکه تقریبا نوستالژی صادر می کنیم. ایرانی های که مقیم خارج از کشور هستند گاهی دوست دارند طعم های قدیمی که در ذهنشان مانده را تجربه کنند و به همین دلیل به سمت خرید محصولات ایرانی می روند.» با این حال فروزان فرد به عنوان یکی از صادرکنندگان اصلی مواد غذایی همچنان نوستالژی ایرانی را به آنسوی مرزها می فرستد. در جریان برگزاری انتخابات اتاق بازرگانی، بیش از تمامی اعضای بخش خصوصی در فضای مجازی فعال بود و حتی چندین بار رقبایش را به سنت شبکه های اجتماعی به «چالش های» مختلفی دعوت کرد. آخرین بار هم او از همکارانش خواسته بود در چالشی شرکت کنند که نشان می دهد تا چه اندازه در اظهارفعالیت در بخش کشاورزی صادق بوده اند. فروزان فرد، در یکی از جلسات بزرگ ائتلاف برای فردا که از سوی آنها کاندیدا شده بود، در سالن مجلل هتل استقلال تهران به همکارانش توصیه می کرد:«فضای وایبری را فراموش نکنید. ما یکسری گروه برای خودمان درست کرده ایم که بیش از شش هزار عضو دارد.» تعداد کل رای دهندگان در انتخابات اتاق تهران تنها ۱۰ هزار و ۵۰۰ نفر بود که در نهایت ۳ هزار و ۵۰۰ نفر از آنها در انتخابات شرکت کردند. با این حال فروزان فر حداقل بیست بار برای هر کدام شش هزار نفر از آنها پیام فرستاده بود. او ظاهری مدرن، گوشی تلفن همراه سامسونگ و کروات های همررنگ پیراهنش استفاده می کند. وایبر و واتس آپ را به خوبی می شناسد و حتی در اقدامی کم نظیر موفق شده بود نتیجه یک نظرسنجی اینترنتی را تغییر دهد. بارها نیز گفته بود که تیم مهندسان جوان همراه او در مقابل هر نوع حمله اینترنتی به ائتلاف و سایت های آن مقاومت می کنند و اتفاقا رقیب را شکست می دهند. واقعیت ها تصویر فروزان فر را مردی برآمده از نسل جدید سرمایه داران نشان می دهد. حتی در میزگردی که سه شب پیش از برگزاری انتخابات در خبرگزاری خبرآنلاین منتشر شد، با اعتماد به نفس گفته بود:« حالا وقتش رسیده که نیروهای جوان به اتاق بیایند و فضای حاکم براتاق را تغییر دهند.» طلایی ترین جملات گفت و گوی او به جایی مربوط می شد که «حقیقت» این سرمایه دار نسل نوین را معرفی می کرد:« من می خواهم به حدیثی از پیامبر اسلام اشاره کنم که به گمان من چکیده تدبیر مملکت داری است. ایشان می فرمایند: من برای امت خود از کمبود منابع مالی و فقر نمی ترسم، می ترسم آنها دچار سوء تدبیر شوند. من هم از سوء تدبیر می ترسم.» گوشی تلفن همراه او با نوای پیش واز تواشیح به مراجعانش را در انتظار قرار می دهد و حتی در سفرهای خارجی و تماس های طرف های خارجی نیز نوای پیش واز تغییر نمی کند. منشی دفتر او در بهار امسال در پاسخ به تماس های مهرنامه برای گفت و گو با فروزان فرد تاکید می کند:«آقای دکتر روزه هستند، صحبت کردن برایشان سخت است. یک ساعت بعد از اذان تماس بگیرید تا بتوانند مصاحبه کنند.» اولین روز ماه رجب به اذان مغرب رسیده و یک ساعتی از افطار روزه مستحبی گذشته، این بار تواشیح صلوات پیشواز به «بفرمایید، در خدمتم.» ختم می شود.
مرد ۴۰ ساله ای که همیشه کت و کراوات های تیره رنگ به تن دارد، و در همایش های اتاق تهران با صوت خوش قرآن قرائت می کند، ساعت ۹ شب تلفنش را جواب داده تا با «مهرنامه» از نسل جدید سرمایه داران ایرانی صحبت کند:«آمار و اخبار نشان می دهد در طول ۵۰ سال گذشته از ظهور فناوری های نوین و مفهومی به اسم آی تی، عمده رشد اقتصادی کشورهای پیشرفته ناشی از به کارگیری حرفه ای ظرفیت های تکنولوژی بوده است. حرفه ای های امروز بازار ایران نیز به دنبال همین هستند.»
حسن فروزان فرد، مدیر عامل کارخانه صنایع غذایی کامبیز است و شرکت اطلاعاتی-خدماتی پارسیان هوشمند را نیز مدیریت می کند. او یکی از فعالان اقتصادی و کارآفرینان مطرح است که در بخش خصوصی ایران سری بلند کرده و همراه هم نسلانش اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران را تحت سیطره خود درآورده است. فروزان فرد مانند ۴۰ میلیون ایرانی دیگر گوشی تلفن همراه هوشمند دارد و تقریبا در تمامی ساعات شبانه روز از آن استفاده می کند. او به نسل قدیم اقتصاد ایران تعلق خاطری ندارد، نسلی که اسدالله عسگراولادی آنها را نمایندگی می کند:« چرا به ما می گوید سنتی؟ ما هم مدرن هستیم. من خودم هر شب وایبرم را چک می کنم.» عسگراولادی، در تجارت خشکبار و صادرات زیره به قول خودش به مقام «اجتهاد» رسیده است. اما نسل عسگراولادی به پایان خط نزدیک شده است. فروزان فرد این موضوع را چنین تایید می کند:« به نظرم این یک سیر طبیعی است که باید اتفاق بیفتد. در گذشته هم این جریان رخ می داده ولی در یک دوره زمانی به صورت دست کاری شده، این روند کند شده است. توجه کنید نسل دوم صاجبان کسب و کار که کارشان در دهه ۶۰ راه اندازی شده، همگی وارد فضای کسب و کار شده اند. بنابراین طی سال های آینده محور اصلی اداره کسب و کارها در اختیار این گروه است. آینده کسب و کار ایران در اختیار افرادی در بازه سنی ۳۵ تا ۴۵ سال است. یکی از دلایل ماندگار نشدن کسب و کارهای خانوادگی عدم وجود فضای مناسب برای بروز خلاقیت های و استعدادهای نسل های بعدی در فعالیت های اجتماعی است. نسل مدیران جوان دامنه مطالبات و علاقه شان از نسل های قبلی خود بیشتر شده است و صرفا خود را محدود و منحصر به کار اقتصادی کردن ایشان را ارضا نمی کند. بنابراین اگر ما بخواهیم، پایداری وماندگاری در بنگاه های خانوادگی اقتصادی به وجود بیاوریم، یکی از راه های آن باز کردن فضای مشارکت اجتماعی و تشکلی برای مدیران نسل نو است.»
شریف نظام مافی، نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران و سوئیس است. لبخند به لب، کت و شلوار پوشیده است. به قول خودش زبان فارسی را به سختی صحبت می کند. او تحلیل دقیقی در مورد تغییر نسل سرمایه داران در اقتصاد ایران دارد. اسفندماه سال گذشته و در آستانه انتخابات اتاق بازرگانی، در میزگردی که سایت تحلیلی صدای اقتصاد ترتیب داده بود شرکت کرد و چنین نظر داد:« قطعا تغییرات اجتماعی و تکنولوژیک در دوره زمانی کنونی، تمامی ساختارهای سنتی ایران را دگرگون می کند. شما اثرات این تکنولوژی را در کسب و کارها می بینید. بنابراین قطعا تمامی افرادی که بتوانند از این ابزارها استفاده های بهتری ببرند، می توانند آینده اقتصاد ایران را بسازند. البته ما برداشت متفاوتی از واژه جوان و پرتجربه داریم. ما به یک نفر ۵۰ ساله در ایران می گویم جوان درحالی که در غرب به این سن نمی گویند، جوان. برهمین اساس در ایران چون سن بازنشستگی منطقی نداریم، افراد خودشان را تا دقیقه نود بازنشسته نمی کنند. در سوئیس مثلا فرد در ۶۵ سالگی باید خودشان را بازنشسته کند و پست ها را رها کند. البته کسی که تجربه دارد به دلیل اینکه بالاخره حوادث زیادی دیده است، می تواند از اندوخته هایش استفاده کند ولی خوب همین افراد هم نمی توانند چابک رفتار کنند. بنابراین پیشنهاد من این است که ترکیبی از جوانان و با تجربه ها باشند.»
او می گوید:« شما می دانید در جهان ساختارها به سمت استفاده دقیق از جوانان پیش رفته است. حتی در بعضی از اتاق های بازرگانی، مانند اتاق آلمان کسانی که نامزد هیات رئیسه می شوند نیز باید کمتر از ۶۵ سال سن داشته باشد. این نشان می دهد در کشورهایی که مسیر توسعه و تشکل گرایی بیشتر و پیش تر از ما طی کرده اند، به این نتیجه رسیده اند که حتی کار تشکلی و اجتماعی نیز باید یک سقف سنی داشته باشد. اصولا به غیر از تجربه انگیزه، دانش روز ، انرژی و توان فیزیکی نیز برای اینگونه کارهای اجتماعی ضروری است. لذا صرف اتکای به تجربه می تواند در اداره تشکل ها سایر وجه مورد نیاز را مورد غفلت قرار دهد.»
سیده فاطمه مقیمی، یکی دیگر از کسانی است که با سه ویژگی به اتاق بازرگانی آمده است. او فعالی سیاسی، کارآفرینی متعلق به نسل جدید و البته زن است. نکته سوم، مقیمی را ماه ها و سال ها به عنوان پای ثابت مطالب رسانه های اقتصادی و مدتی بعد رسانه های عمومی تبدیل کرد. جلد نشریات با الگوی موفقیت مانند «پنجره خلاقیت» و نشریاتی با الگوی سبک زندگی مدرن مانند «زندگی ایرانی» تاکنون بارها به او اختصاص یافته است. مقیمی مدیریت شرکتی را برعهده دارد که فعالیت اصلی اش در زمینه حمل و نقل جاده ای یعنی کامیون داری است. همین بخش سوم زندگی او نیز به جذابیت بزرگی برای سیده فاطمه مقیمی تبدیل شده است. فاطمه مقیمی سال گذشته، اقدامی کم نظیر درمیان سرمایه داران ایرانی انجام داد. او به عضویت حزب کارگزاران سازندگی درآمد. حزبی که تفکرات «راست مدرن» را نمایندگی می کند. در میان سرمایه داران ایرانی، حضور در فضاهای سیاسی نه یک نگرانی که وحشتی عظیم است. پیش از او اما اسدالله عسگراولادی این سد را شکسته بود. او هم در زمان حیات برادرش حبیب الله عسگراولادی به عضویت شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی درآمده بود. یعنی حزب سیاسی که تفکرات « راست سنتی» را پیش می برد. اسدالله عسگراولادی و فاطمه مقیمی به غیر از رفتارهای سیاسی شان اشتراک دیگری هم دارند. هر دو این سرمایه داران ۵ سال پیش در لیستی که از سوی سایت های ایرانی منتشر شد و البته اصالتش هیچگاه مورد تایید قرار نگرفت به عنوان هفتمین و هشتمین ثروتمندان بزرگ ایران انتخاب شدند.
اگرچه آن لیست اعتباری ندارد و اعتراض های زیادی را در پی داشت، اما نام این زن ۵۷ ساله را در فضای مردانه اقتصاد ایران بلندتر از قبل کرد. مقیمی مزدای صورتی رنگ لوکسی سوار می شود و کامیون های زیادی را با سیستم های کامپیوتری روز و جی پی اس های پیشرفته، مدیریت می کند.
او می گوید:«گوشی هوشمند من مهم ترین ابزار کارم است. تمام سیستم های اینترنت، ایمیل، پیام ها و کلاً دنیای مجازی من روی همین گوشی است و به همین علت فرایند تمام ارتباطات جهانی ام را رقم می زند.» تصویر حساب کاربری واتزآپ او خانم ساده و با حجابی را نشان می دهد که انگشت سبابه اش از شرکت در انتخابات اتاق تهران، جوهری است. تیپ او حکایتی از ثروت میلیاردی اش ندارد؛ قبل از انتخابات، عکس کاربری اش او را در یکی از کشورهای خارجی نشان می داد، در حالی که با همان حجاب و روسری رنگی، چتر آفتاب گیری به دست داشت. وقتی مصاحبه اش با «مهرنامه» تمام می شود و گوشی را قطع می کند، چند ثانیه بعد تماس می گیرد و می گوید:«اسم کامل من را می دانید؟ سیده فاطمه مقیمی، حتماً به همین شکل بنویسید. فاطمه مقیمی صحیح نیست.»
در میان سرآمدان کسب و کار در پارلمان بخش خصوصی، نام دو نفر در رسانه ها با صفت تفضیلی “ترین” همراه است. اگر مقیمی به عنوان «ثروتمندترین زن» کشور شناخته شده، پدرام سلطانی نیز به عنوان «جوان ترین کارآفرین» ایرانی مطرح شده است. جوانی او بیش از سن و سالش در جمع اتاقی ها و آن لیست ۳۰ نفره ثروتمندان، در چهره اش نمود دارد. مرد خوش پوش و باسوادی که با ظاهری جوان تر از ۴۸ سال، کراوات های خاصی را با پیراهن های رنگ روشن اش هماهنگ می کند. وایبر، تقریباً همیشه وضعیت او را آنلاین نشان می دهد و خط موبایلش برای پاسخ گویی به رسانه ها، آزاد است. او نشریات روز جهان مانند فارن پالیسی و فورچون را می خواند. روحیات اصلاح طلبانه دارد ولی به هیچ حزب سیاسی وابسته نیست. هفت سال قبل، صبح روزی که محسن صفایی فراهانی از زندان آزاد شد، پدرام سطانی و مسعود خوانساری اولین نفراتی بودند که به منزل صفایی فراهانی در خیابان پاسداران تهران رفتند و از او عیادت کردند. سلطانی خود را در دسته بندی های سیاسی جای نمی دهد ولی تاکید دارد که به همان نسبت انتظار دیدگاه هایش در نشریات اقتصادی و سایت های تخصصی باید در روزنامه های اصلاح طلب هم حضور داشته باشد. با این حال در گفت و گو با خبرنگاران تمایزی میان جناح راست و چپ قائل نیست و تقریبا با همگی آنها به صورت فردی و شخصی ارتباطی دوستانه دارد.
سلطانی دکترای طب دارد، در زاهدان زندگی کرده، اصالت کرمانشاهی دارد و در تهران به شهرت رسیده است. ایده های خلاقانه او در جریان برگزاری انتخابات اتاق بازرگانی در بسیاری از موارد پیش برنده اهداف انتخاباتی ائتلاف برای فردا یعنی گروه مورد علاقه او بود. استفاده از شال فیروزه ای در متینک های انتخاباتی، برگزاری مراسم روز درختکاری با حضور فعالان بخش خصوصی و خانواده هایشان، راه اندازی گروه های وایبری و واتس آپی برای ارتباط بیشتر و آنلاین اعضا با هم و حتی تهیه فیلم های تبلیغاتی ۵ دقیقه ای از هر کاندیدای ایده های او بوده است. او به روش های مرسوم فعالیت های اقتصادی و تبلیغاتی اعتقاد خاصی ندارد و به صورت مدام در جست و جوی روش های نوآورانه است. ایده های او حتی برگزاری کنفرانس های خبری ائتلاف برای فردا را نیز تحت شعاع قرار داده بود. او یکبار به صورت مرسوم کلاسیک در کنفرانس خبری شرکت کرد که خبرنگاران به گفت و گو با نمایندگان ائتلاف نشستند و یکبار نیز با پافشاری بسیار تیم رسانه ای ائتلاف را مجاب کرد که روش های سنتی برگزاری کنفرانس خبری به نتیجه نمی رسد. برهمین اساس برگزاری مهمانی نهار و گفت و گوی صمیمانه ۸۰ خبرنگار با ۳۰ عضو ائتلاف را به یکی از اصلی ترین نشست های انتخاباتی تبدیل کرد.
نایب رئیس اتاق ایران، فعالان اقتصادی کشور را در سه نسل طبقه بندی می کند. او نسل اول را انقلابی می داند و بازار آن ها را، بازار سنتی حجره تلقی می کند:« نسل انقلابی برمیگردد به فرهنگ بازار که فرهنگ غالب بعد از انقلاب بوده و آن خلق و خو را از پیشینیان خود به ارث برده. در فعالیتهای اقتصادی تحلیلگر و تصمیم گیرنده ی اصلی در تمام زمینه ها خود او است و دیگران بیشتر از نظرات حاج آقا پیروی میکنند. در فرهنگ بازار سنتی، فرد اصلی که به او بازاری اطلاق میشد، هنوز هم در رأس فعالیت اقتصادی قرار دارد و سرپرستی این فعالیت را علیرغم اینکه سنش از ۷۰،۸۰ تجاوز کرده، به دیگری نسپرده. شیوهی کارش هم بیشتر قرابتی است و از فرزندان خواهر و برادر استفاده میکند. توانمندی و شایستگی بعد از نسبت خانوادگی و اعتماد برخاسته از آن قرار دارد.»
پدرام سلطانی سرش گرم اتاق تهران و ایران است و بر خلاف نسل اولی ها، حتی قبل از ۵۰ سالگی مدیریت مستقیم چندین شرکت بازرگانی اش را در سراسر کشور به افراد شایسته تفویض کرده است. او به «مهرنامه» می گوید:«به جهت مسئولیت هایم در حوزه تشکل ها در شرکت هایم مدیریت نمی کنم، مدیریت را به اعضای خانواده و سایر همکارانم سپردم.» او از نسل سوم سرمایه دارانی است که به گفتهی خودش «با فناوریهای روز وIT ، آشنا است. فناوری اطلاعات و ارتباطات ابزار دستش است. سیستمهای مدیریتیاش را مبتنی بر نرمافزارها قرار داده و شیوهی ادارهی بنگاهش را از مدیریت کاغذی به نرمافزاری، تغییر داده است.»
دیدگاه های سلطانی و روش های مدیریت او تقریبا نقطه مقابل رفتارهای طیف سنتی اتاق به شمار می آید. اسدالله عسگراولادی، تاجر صاحب نام ایران، سال ۵۷ با نامه ای که امام خمینی(ره) برای شهید بهشتی نوشت، به قلب بخش خصوصی روانه شد و از معدود حاجی بازاری های نسل اولی است که هنور در اتاق تهران ماندگار است. او اسفند ۹۳، در گفت و گو با «خبرآنلاین» گفته بود:«با وجود اینکه یک تاجر قدیمی ام، اما سنتی نیستم و در تلاشم تا تجربیات خودم را به نسل جوان انتقال بدهم. من باید برای خودم جانشین ایجاد کنم و اقلا ۵۰ جوان را در حوزه تجارت تربیت کنم. وظیفه من این است و هرگز سنتی فکر نمیکنم.»
فروزانفرد، مقیمی و سلطانی،۳ نفر از ۱۱ نماینده بخش خصوصی هستند، که «مهرنامه» آن ها را از جمعیت ۴۰ نفره اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران به عنوان نمونه آماری برای مطالعه «نقش و میزان شیوع فناوری ها و ابزارهای ارتباطی نوین، در کسب و کار نسل جدید سرمایه داران ایرانی» انتخاب کرده است.
مسعود خوانساری رئیس کنونی اتاق تهران، سید حامد واحدی خزانه دار و عضو هیات رئیسه اتاق تهران، محسن بهرامی عضو هیات نمایندگان اتاق ایران، فریال مستوفی رئیس کمیسیون سرمایه گذاری اتاق بازرگانی ایران و چین، سید حسین سلیمی رئیس شورای ایران و سوئیس، حمیدرضا صالحی دبیر کل فدراسیون صادرات انرژی و صنایع وابسته، محمد لاهوتی نایب رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان چرم ایران و شریف نظام مافی مدیرعامل هیئت مدیره شورای بازرگانی ایران و سوئیس دیگر اعضای دور جدید اتاق تهران به شمار می آیند که در نظرسنجی مهرنامه مورد پرسش قرار گرفته اند. آنها تصویری روشن از وضعیت نگاه سرمایه داران نسل جدید به اقتصاد نشان به نمایش می گذارند.
میانگین سنی ۱۱ نفری که از جمعیت ۴۰ نفره اتاق تهران به عنوان نمونه انتخاب شده اند، ۵۴ سال است. ۶ نفر آن ها در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا در دانشگاه های معتبر داخلی و خارجی مدیریت خوانده اند، ۲ نفر درمقاطع تکمیلی مدرک اقتصاد دارند، ۳ نفر نیز با مدرک فوق لیسانس مهندس هستند.
پدرام سلطانی، نایب رئیس اتاق ایران به بحث مدیریت و تحصیل، در نسل جدید سرمایه داری اهمیت زیادی می دهد. او می گوید:«نسل جدید از اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ فعالیت شان را آغاز کردند، نسلی هستند که عموماً به ضرورت داشتن دانش مدیریت در فعالیت های اقتصادی توجه کردند و تعداد زیادی از آن¬ها به تحصیل در رشته مدیریت روی آوردند. در حوزه های نوین کسب و کار سرمایه گذاری کرده¬اند و شیوه تجارت و مدیریت¬شان امروزی و متحول شده است.»
سیده فاطمه مقیمی، نایب رئیس کمیسیون حمل و نقل اتاق ایران نیز اعتقاد دارد علم و فناوری، حرف اول را در دنیای سرمایه داری می زند:«در دنیای امروز بحث سرمایه و سرمایه داری موضوعی است که وقتی کاری بخواهد رشد کند به آن استناد می شود و به عنوان آورده ی کسب و کار به آن نگاه می شود. من سرمایه¬ی امروز را دانش، علم، خلاقیت و کارآفرینی می بینم تا آن پول اولیه. سرمایه¬داران امروز شاید بیش¬تر افرادی هستند که توانایی ارائه بهتر علم و دانش و خلاقیت دارند. می¬شود ارزیابی کرد سرمایه¬ی امروز فقط داشتن صفرهای زیاد جلوی موجودی حساب نیست.»
از تحلیل مصاحبه با نمونه ای آماری از جمعیت اتاق تهران، به دست آمده که سرآمدان بخش خصوصی، ۴ عامل را دلیل اصلی تغییر نسل سرمایه داری ایرانی می دانند. ۴۵ درصد به این مسئله اشاره کرده اند که در دنیای امروز فناوری رشد کرده و ابزارهای ارتباطی متحول شده، سرمایه داران ایران نیز به خوبی این ابزارها را به خدمت خود درآورده و نسلی به روز ساخته اند.
فریال مستوفی، دومین زنی است که در اتاق تهران و ایران حضور دارد و در مردانه ترین حوزه کاری، سرآمد است. او که در بخش معدن فعالیت می کند، در انگلیس، فرانسه، چین و هنگ کنگ شرکت هایی دارد و بدون فناوری قادر به اداره بنگاهش نیست:« دنیا به سمت ارتباطات مجازی می رود. در دنیا CRM مهم است که مخفف رابطه بین بنگاه و خارج از بنگاه است. شما باید با مشتریان تان ارتباط برقرار کنید. ۲ هزار مشتری را که نمی شود به روش ملانویسی کنترل کرد. ما یک شرکت پیمان کاری هستیم. در این سیستم می خواهیم راجع به یک پروژه بزرگ قیمت دهیم، اگر این قیمت را اشتباه دهیم، چه گران و چه ارزان، به جایی نمی رسیم. چطور می شود این ها سامان داد؟ در یک مناقصه دو ماه وقت داریم، باید انبار اطلاعات داشته باشیم که از آن در مقاطع مختلف بتوان به راحتی استفاده کرد. انباری که در آن شاید یبش از چندین میلیون آیتم هست. این آیتم های میلیونی و میلیاردی را که به جز استفاده از نرم افزارهای نوین نمی توان حفظ کرد. نسل جدید سرمایه داران از این سیستم های مدرن استفاده می کنند، سیستم هایی که نیاز صد در صدی مملکت و بنگاه ها است . اما در ایران خیلی به نرم افزار بها نمی دهیم و پول بابتش نمی پردازیم، چرا که نمی دانیم چقدر موثر است. اگر در بنگاه ها سیستم PRP را پیاده کنیم، مدیریت آسان تر می شود و هزینه ها کاهش می یابد. در ابتدا باید برایش پول زیادی پرداخت، ولی سودهای بعدی بسیار بیشتری دارد.»
اما به جز اکثریتی که «استفاده آگاهانه از فناوری روز» را وجه ممیزه اصلی نسل جدید سرمایه داران با پیران بازاری می دانست، ۲۷ درصد افراد به «مدیریت علمی» بهای بیشتری داده و این مؤلفه را مؤثرتر دانسته اند. ۱۸ درصد نیز به «مشتری مداری و بازاریابی نوین» اشاره کرده اند. آن ها معتقدند توجه سرمایه داران امروز به نیازهای مشتری و استفاده از شیوه های به روز بازاریابی، توانسته آن ها را از سنتی ها جدا کرده و به برنده میدان اقتصاد تبدیل کند. ۱۰ درصد آخر نیز اعتقاد دارند به تبع آزادسازی اقتصاد و خصوصی سازی، صاحبان حرفه ای کسب و کار بیشتر مجال فعالیت یافته اند و همین مسئله باعث شده نسلی جدید خود را نشان دهد.
محمد لاهوتی، نایب رئیس کنفدراسیون صادرات ایران در تشریح «مشتری مداری و بازاریابی نوین» می گوید:«توجه به سلیقه خریداران یکی از نکات بسیار با اهمیت است که در تجارت سنتی ما کمتر به آن توجه می شود، به همین دلیل در بعضی از صنایع و تولیداتی که خودمان پیشگام بودیم، چون به سلیقه مشتری توجه نکردیم بازار خارجی را از دست دادیم. با بحث دهکده جهانی و کوچک تر شدن جهان از طریق ارتباطات و داده های اطلاعاتی مجازی، رقابت در جهان بسیار فشرده و بسیار سخت شده. در این شرایط باید کارآفرینان ما بتوانند کالایی را تولید کنند که هم رقابتی باشد و هم کیفیت داشته باشد، چون خریدار قادر است در مدت کوتاهی، قیمت جهانی کالا را به دست آورد.» جهانی شدن و حضور فضای مجازی در متن زندگی امروز آنقدر پر رنگ شده که در بیشتر علت ها و ریشه یابی تحولات، ردی پر رنگ از آن دیده می شود.
اما فناوری و ابزارهای ارتباطی، به عنوان اصلی ترین عامل سرمایه داری نوین، چه قدر بین فعالان اقتصادی از نظر استفاده شخصی ریشه دوانده است؟ ۱۰۰ درصد جمعیت مورد مطالعه «مهرنامه» گوشی هوشمند دارند و آن را یکی از اصلی ترین ابزارهای کار خود می دانند. لاهوتی می گوید:«گوشی هوشمند امروز، آفیس یک بیزینس من است.» بررسی های دیگر تأیید می کند که گوشی های سبک وزن و خوش دست، به دفتر کار یک فعال اقتصادی تبدیل شده. چرا که ۱۰۰ درصد افراد نیز گفته اند بدون استفاده از این موبایل ها، نمی توانند کسب و کار خود را مدیریت کنند. حمیدرضا صالحی، رئیس کمیسیون فناوری اطلاعات و دانش بنیان اتاق ایران می گوید:« گوشی های مدل بالای سرمایه داران و کارآفرینان دکوری نیستند. IT در همه وجوه زندگی بشر نقش فعال دارد و زندگی بدون گوشی هوشمند برای ما فعالان اقتصادی امکان پذیر نیست.»
تمام جمعیت مورد مطالعه مهرنامه در شبکه های اجتماعی مختلف حساب کاربری دارند، بیشترین استفاده آن ها ازموبایل شان، مربوط به همین شبکه ها می شود. ۳۶ درصد افراد از امکانات این شبکه ها برای تعامل و جلسه با همکارانشان استفاده می کنند و ۱۸ درصد نیز وایبر، واتزآپ و … را در خدمت تعامل با مشتری به کار بسته اند.
نمود بارز به خدمت گرفتن شبکه های نوین ارتباطی را می توان در انتخابات اسفندماه اتاق تهران مشاهده کرد. ائتلاف برای فردا به اهمیت استفاده از این فضا آگاه بود و حسن فروزان فرد، با ایده و همفکری جوان های مجموعه خود، گروه های وایبری را ایجاد کرد. مختارشاهی، یکی از کارمندان او است که مسئولیت این برنامه رسانه ای را به عهده داشت. آنچه آن ها انجام دادند کار ساده ای بود؛ وایبر برای هر گروه امکان حضور ۱۰۰ نفر را دارد و آن ها هم چندین گروه وایبری تشکیل دادند تا بتوانند در افکار انتخاباتی چند هزار نفر حضور یابند. مختارشاهی می گوید:«ما در شرکت مان برای خودمان گروه داریم و از این طریق با هم هماهنگ می شویم و نیازهایمان را آن جا اعلام می کنیم. از همین جا ایده گرفتیم و کار را وسیع تر کردیم. البته ائتلاف برای فردا از همان اول روی ایجاد گروه های مجازی تاکید داشت، ولی نه در این سطح، هر کسی حامیان خودش را جمع می کرد. اما ما با دارندگان کارت بازرگانی صحبت کردیم و اجازه گرفتیم تا در گروه ها شرکت شان دهیم. کار فقط برای انتخابات خودمان نبود و سیاست مان جذب مشارکت در انتخابات بود. گاهی لینک هایی را می فرستادیم و بحثی مطرح می کردیم و بعد از آن خود مدیران و صاحبان بنگاه ها به بحث می پرداختند. آن ها هم خوش شان آمده، هنوز هم گروه ها فعال است و مستقیماً برای کسب و کارشان استفاده می کنند.»
استفاده از ابزارهای ارتباطی در بستر گوشی های هوشمند برای تعامل با مشتریان و همکاران در بین فعالان اقتصادی جایگاه مهمی دارد، اما ۴۸ درصد افراد تحت مطالعه، استفاده گسترده تری از این بسترهای مجازی دارند، آن ها با استفاده از این شبکه ها و سایر امکانات گوشی موبایل، شرکت و کارخانه خود را مدیریت می کنند.
سیده فاطمه مقیمی می گوید:«ما خیلی وقت ها در بنگاهمان حضور فیزیکی نداریم، ولی به دلیل ارتباطات مجازی، مدیریت می کنیم و با دفاتر کارمان در سراسر کشور ارتباط داریم. در کار من سرمایه خودم و امانت مشتری هر لحظه در حال جابه جایی است. محموله تجاری ام از نقطه ای به نقطه ای دیگر منتقل می شود و در تمام طول مسیر باید برای عمل کردن به تعهداتم در قبال گیرندگان خدمات، متعهد باشم. مشتری هم از ما می خواهد همیشه آنلاین و مطلع از شرایط باشم. سرمایه هوشمند است، راه خودش را پیدا می کند و به جایی که مطمئن باشد، می رود. من هم برای از دست ندادن سرمایه ها و مشتری هایم باید هر لحظه آنلاین باشم و نهایت استفاده را از گوشی موبایلم داشته باشم.»
اگرچه رشد شبکه های ارتباطی و گوشی های هوشمند در سال های اخیر توانسته در دنیا انقلابی به پا و شرایط کسب و کار را متحول کند، اما شریف نظام مافی، نایب رئیس هیئت مدیره شورای بازرگانی ایران و سوئیس، می گوید استفاده ای که در ایران از گوشی های همراه می شود، برابر با یک دهم قابلیت هایش هم نیست:«شرکت ما نماینده یک شرکت سوئیسی است که سیستم های روز جهان در آن پیاده شده و با همین سیستم ها مدیریت می شود،اما از لحاظ شخصی، به خاطر محدودیت های دولتی و فناوری آی تی، از ۹۰ درصد قابلیت های گوشی هوشمندم هم نمی توانم استفاده کنم. تلفن شما ممکن است iphone6 باشد، ولی فقط از بعضی نرم افزارهای محدود آن می توانی استفاده کنی. بسیاری از دستگاه های ما در زمینه صنایع غذایی، به وسیله همین گوشی های هوشمند می تواند تنظیم شود. ولی در ایران به دلیل پایین بودن پهنای باند امکان آن وجود ندارد.»
در نتیجه مطالعه موردی «مهرنامه» با روش مصاحبه عمیق، مشخص شده است فناوری ها و ابزارهای ارتباطی نوین، در کسب و کار نسل جدید سرمایه داران ایرانی جایگاه بسیار مهم و تعیین کننده ای دارد. این مطالعه نشان داده هرقدر تحصیلات و آگاهی بنگاه داران حرفه ای از علم مدیریت بالاتر باشد، میزان استفاده آگاهانه آن ها از فناوری ها و ابزارهای ارتباطی نیز بیشتر است. نظریات «توسعه» در دهه ۵۰ قرن بیستم، به «انتقال» علم و دانش به کشورهای در حال توسعه تأکید می کردند، در سیری تکاملی در دهه ۶۰، مفهوم «اخذ» و «اقتباس» را مورد تأکید قرار دادند و در دهه ۷۰ به بحث «اشاعه» رسیدند. در نظریات اشاعه، مک کلند، اندیشمند مشهور علم مدیریت، به شخصیت های «پیشگام» و «نوگرا» تأکید می کند. حالا در اواسط دهه ۹۰ شمسی در ایران، نسلی شکل گرفته و رشد کرده که شیوه های نوین کارآفرینی را به خوبی اخذ و بومی سازی کرده اند و در بنگاه داری مدرن، پیشگام هستند. آن ها سرآمدان بخش خصوصی ایران هستند، بخشی که اگرچه تنها ۱۵ درصد اقتصاد کشور را در دست دارد، اما در حوزه های مختلف نوگرا است و با پارلمانی قوی، برای اشاعه کارآفرینی، و روش های نوین و توسعه یافته بنگاه داری، تلاش می کند.
نظرسنجی اختصاصی مهرنامه در مورد استفاده فعالان بخش خصوصی از امکانات ارتباطی
این نظرسنجی در بین ۱۱ نفر از جمع ۴۰ عضو هیات نمایندگان اتاق تهران صورت گرفته است.
نتایج |
موضوع سوال |
۱۰۰ درصد گوشی تلفن همراه هوشمند دارند. |
آیا شما گوشی های هوشمند تلفن همراه دارید؟ |
۱۰۰ درصد از این ابزارها برای فعالیت های شغلی و حرفه ای استفاده می کنند. |
آیا شما در جریان فعالیت های شغلی از امکانات ارتباطی این گوشی ها استفاده می کنید؟ |
۹۰ درصد پاسخ دهندگان تیم های متخصص در این زمینه در اختیار دارند. تعداد این افراد به طور متوسط ۴ متخصص برای شرکت با ۱۰۰ کارکن است. |
ایا شما در شرکت ها و کارخانه های خود تیم های متخصص آی تی برای استفاده بهتر از شبکه های ارتباطی و مجازی دارید؟ |
۴۸ درصد پاسخ دهندگان اعلام کرده اند که در سال سفرهای زیادی می روند و با استفاده از امکانات شبکه های مجازی ارتباطی بنگاه خود را مدیریت می کنند. |
به صورت غیرحضوری تا چه میزان از امکانات شبکه های مجازی ارتباطی برای مدیریت کسب و کار خود استفاده می کنید؟ |
۳۶ درصد اعلام کرده اند که از این امکانات برای برگزاری جلسات و گفت و گوها استفاده می کنند. |
تا چه اندازه از امکانات شبکه های مجازی ارتباطی برای ارتباطات با همکاران استفاده می کنید؟ |
۱۸ درصد پاسخ داده اند که از این امکانات برای ارتباط با مشتری استفاده می کنند. |
تا چه اندازه از امکانات این شبکه ها برای ارتباط با مشتریان استفاده می کنید؟ |
۱۰۰ درصد پاسخ داده اند که بدون استفاده از این ابزارها امکان ادامه کار اقتصادی وجود ندارد. |
تا چه اندازه اعتقاد دارید که بدون استفاده از این امکانات امکان ادامه کسب و کار وجود ندارد؟ |
راست مدرن، تکنوکرات یا…
سرمایه داران نسل جدید را باید راست مدرن یا تکنوکرات ارزیابی کرد؟ آنها به کدام گروه فکری و سیاسی اعتقاد دارند؟
تقریبا در تمامی جلسات کمپین های انتخاباتی پیش از برگزاری انتخابات اتاق تهران، همگی نمایندگان بخش خصوصی از یک اتهام بزرگ واهمه داشتند:« مراقب باشید ما را سیاسی نکنند.» به همین دلیل حتی رایزنی ها و گفت و گوهای محافل سیاسی در فرآیند انتخابات اتاق تهران هیچ تاثیری ایجاد نکرد. گروهی از فعالان بخش خصوصی متعلق به گروهی که محمدرضا بهزادیان معاون وزیرکشور در زمان صدرات عبدالله نوری در آن حضور داشتند، پیش از برگزاری انتخابات به دیدار آیت الله هاشمی رفتند و با او عکس یادگاری انداختند. عکس یادگاری در فضاهای مجازی به صورت گسترده نشر شد و فردای همان روز در خبرگزاری ایلنا متعلق به خانه کارگر نیز مشروح جلسه منتشر شد. محسن مهرعلیزاده معاون رئیس دولت اصلاحات، محمد رضا بهزادیان چهره شناخته شده بخش خصوصی، حمید حسینی از اقوام آیت الله هاشمی رفسنجانی، حمید رضا عارف فرزند محمد رضا عارف معاون محمد خاتمی و مسعود حجاریان برادر بزرگتر سعید حجاریان در این گروه حضور داشتند. پیش از برگزاری انتخابات حداقل سه جلسه دیدار سیاسی میان اعضای این ائتلاف و چهره های شاخص کشور برگزار شد. دیدار با هاشمی رفسنجانی رسانه ای شد، تصاویر نشست با عارف نیز در رسانه ها منتشر شد و تنها شرح دیدار با محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات جایی در رسانه ها پیدا نکرد و خلاصه به محافل گروهی شد. پیش از برگزاری انتخابات اتاق تهران تحلیلی سیاسی در میان سران اصلاح طلب سینه به سینه نقل می شد. آنها روایت می کردند که یکی از بزرگان اصلاحات پس از دیدارهای فروان به گروه رقیبت گفته تا مانع از ایجاد چند دستگی در میان اصلاح طلبان در جریان انتخابات اتاق شوند. گفته های او از جمع محفلی فراتر نرفت.
نقریبا هیچ کدام از اعضای اتاق تهران توجه ای به این هشدار نداشتند چراکه خود را متعلق به گروه سیاسی اصلاح طلبان و اصولگرایان نمی دانستند. همزمان خبرگزاری خبرآنلاین در گزارشی تشریحی به دسته بندی گرایش های فکری حاضر در انتخابات اتاق تهران پرداخت و موضوع نگاه «راست» و «چپ» را منتفی ارزیابی کرد. با این حال رایزنی های سیاسی ادامه پیدا کرد و حتی صادق زیباکلام یادداشت نویس سیاسی در موضع گیری کمتر کارشناسی و هیجان زده خواهان رای بخش خصوصی به لیست معروف به تحول خواهان شد. تقاضای زیباکلام در جمع بخش خصوصی با کمترین اقبالی مواجه شد و هیچ کدام از کسانی که او از آنها حمایت کرده بودند، به جمع اعضای هیات نمایندگان اتاق تهران راه پیدا نکردند. پیش از او یکی از بزرگان اصلاح طلب نیز در اظهارنظری که نمایندگان بخش خصوصی آن را شگفت انگیز و بی پایه ارزیابی کردند، گفته بود:« اگر اصلاح طلبان موفق به تصاحب اتاق شوند، انتخابات مجلس هم به نفع ما تمام می شود.» تقریبا تمامی کسانی که نقل چنین اظهارنظری را شنیده بودند با احترام به گوینده در پاسخ به او سکوت کردند ولی آنهایی که تعلق خاطر سیاسی به گوینده نداشند به نقد جدی چنین تحلیلی پرداختند و مدتی کوتاه بعد از همین جمله کنایه های طنز آمیز استخراج کردند. حتی در جناح مقابل حزب موتلفه اسلامی نیز کامیابی در فعالیت های سیاسی و تبلیغاتی برای حضور در اتاق نداشت.
نشریه «شما» متعلق به حزب موتلفه اسلامی یکماه پیش از برگزاری انتخابات اصلی ترین تیترهای صفحه اول خود را به گفت و گو با نمایندگان متعلق به این گروه در انتخابات اتاق اختصاص داد ولی در پایان روز رای گیری حتی یکی از نفرات مورد حمایت موتلفه اسلامی هم به جمع ۴۰ عضو هیات نمایندگان اتاق راه نیافته بود. بررسی ها نشان می دهد که تقریبا دو درصد از راه یافتگان به اتاق تهران گرایش سیاسی مشخصی دارند. از میان ۴۰ نفری که به جمع هیات نمایندگان اتاق تهران راه یافته اند، تنها فاطمه مقمیی و اسدالله عسگراولادی سابقه حضور حزبی را در کارنامه خود دارند. نظرسنجی مهرنامه تایید می کند که حتی این گروه به مطالعه اخبار سیاسی به صورت فراگیر نیز نمی پردازند. ۱۵ نفر از جمع هیات نمایندگان اتاق که در نظرسنجی شرکت کرده اند، گفته اند که روزانه تنها اخبار اقتصادی را مطالعه می کنند و تقریبا به صورت دقیق در جریان تحولات سیاسی نیستند.
نسل جدید چه می گویند؟
نسل جدید سرمایه داری ایران با روش های مدیریتی متفاوت از گذشته عمل می کند.
مسعود خوانساری رئیس اتاق تهران اعتقاد دارد، فضای اقتصادی کشور طی یک دهه گذشته دگرگون شده است. او به مهرنامه می گوید:« مفاهیم به صورت کلی تغییر کرده است. مثلا سابق براین می گفتند که بازار تهران تعیین کننده ترین بخش در انتخابات اتاق بازرگانی است ولی در جریان انتخابات سال گذشته مشخص شد که چنین نیست. حداقل ما امروز می دانیم که شرکت ها نقش کلیدی پیدا کرده اند و عملا هدایت و پیش برندگی در اختیار این گروه است.» برآوردهای رسمی نشان می دهد حداقل ۵۰۰ هزار شرکت بازرگانی به صورت فعال در اقتصاد ایران کار می کنند. از این جمعیت، ۳۵ هزار نفر به عضویت اتاق های بازرگانی سراسر کشور درآمده اند. این محاسبات نشان می دهد که «قلب پایتخت اقتصادی» کشور از بازار تهران به مراکز دیگر شهری منتقل شده است. خوانساری در این مورد هم می گوید:« نکته این است که اساسا آنچه به عنوان جریان تاثیر گذار شناخته می شود، حتی به صورت فزیکی هم در بازار حضور ندارند. به طور مثال تجمع شرکت ها در خیابان های مرکزی تهران مانند شهید مطهری، شهید بهشتی، طالقانی و حتی خیابان های شمال شهر بیش از بازار تهران است. در حال حاضر آنچه در اختیار بازار تهران باقی مانده، مجموعه ای واحدهای صنفی کوچک و متوسط است. در گذشته حتی تجار سرشناس هم در این منطقه تهران حضور داشتند ولی آنها هم شیوه و محل کسبشان را تغییر داده اند. در نتیجه عملا بازار تهران به معنای محل تمرکز اقتصاد ایران دیگر معنا ندارد.» گزارش های رسمی نیز نشان می دهد که بازار تهران به معنای ایدئولوژیک و اقتصادی با گذشته تفاوت های آشکاری پیدا کرده است. یکی از مسولان عالی رتبه جامعه انجمن های اسلامی اصناف و بازار تهران که مسولیت برگزاری جلسات مسجد بازار تهران را برعهده دارد در این مورد می گوید:« طی سال های گذشته متوسط جمعیتی که در مراسم های صبحگاهی به سخنرانی های مسجد بازار تهران می آیند بین ۵۰ تا ۷۰ نفر است. در گذشته این جمعیت حداقل ۳۰۰ تا ۵۰۰ نفر بود. میانگین سنی افراد هم عمدتا بالای ۶۰ سال است. البته سرنماز ظهر مسجد بازار شلوغ می شود ولی به طور معمول شرایط اینطور نیست که مانند گذشته جلسات سیاسی مسجد بازار تهران مملو از جمعیت باشد.»
یک پژوهش دانشگاهی نیز نشان می دهد که میانگین سن کسبه بازار تهران به عدد ۲۸تا ۴۵ سال رسیده است. این گروه سنی از نظرگرایش های سیاسی با آنچه طی دو دهه گذشته در بازار تهران حاکم بوده، متفاوت است. مسعود خوانساری رئیس اتاق تهران در این مورد هم چنین نظر می دهد:« توجه داشته باشید که عملا فضای حاکم براقتصاد ایران متفاوت از گذشته شده است. نسل قبلی که در بازار تهران پایگاه و جایگاه بسیار قوی داشت، جای خودش را به نسل شرکت ها داده است. در حال حاضر کسانی که میانگین ۴۰ تا ۴۵ سال را در اختیار دارند، مدیریت شرکت ها و کارخانه های بزرگ را برعهده گرفته اند. مراکز توزیع و پخش کالا نیز به این گروه رسیده است و عملا آنها فضای فکری اقتصاد ایران را برعهده دارند. طی سال های آینده نیز این روند به سمتی می رود که همین گروه سنی مدیریت های کلان اقتصادی را برعهده بگیرند. ارزیابی خود من یا حتی علاقه مندی من این است که طی سال های آینده گروهی به نهادهای مانند اتاق های بازرگانی بیایند که همگی تحصیلات دانشگاهی عالی و معتبر داشته باشند. مطلوب ترین حالت شاید این باشد که گروهی از همین جوانان که فارغ التحصیل دانشگاه های معتبر جهانی مانند اکسفورد و استنفورد هستند، در جایگاه هیات رئیسه قرار گیرند. همین نسل می تواند با دانش روز دنیا، بهره گیری از امکانات تکنولوژیک و بدست آوردن تجربه مدیریتی، آینده اقتصاد ایران را تغییر دهد. بنابراین باید در انتظار این باشیم که نسل جدید مدیران اقتصادی کشور برآمده از دل گروهی باشند که دیگر مانند گذشته به روش های سنتی کسب و کار وفادار نیستند و به سمت روش های جدید می روند. اتفاقا در بررسی الگوی رفتاری این گروه می بینید که آنها به اصولی مانند مسولیت های اجتماعی هم وفادار باقی مانده اند. البته ممکن است که روش و الگوی آنها متفاوت باشد ولی در هر صورت الگوی مسولیت اجتماعی خاص خودشان را دارند.»
بررسی های آماری نشان می دهد از جمعیت ۱۰ هزار و ۵۰۰ نفری صاحبان کارت های بازرگانی در تهران حداقل ۵ هزار نفر را جوانان تشکیل می دهند. ۴ هزار نفر از جمعیت صاحبان کارت های بازرگانی تهران را نیز خانم ها تشکیل می دهند. حتی بررسی نتیجه انتخابات اتاق بازرگانی تهران نیز تایید می کند که جریان بازار تهران نقش موثر و کلیدی در تحولات اقتصادی کشور ندارد. در جریان برگزاری انتخابات اتاق تهران حداقل چهار کاندیدا به صورت خاص مورد حمایت بازار تهران بودند. بررسی ها نشان می دهد بازار تهران به دو طیف خاص سیاسی تعلق خاطر دارد. طیف مجمع امور صنفی تولیدی تهران با ریاست و هدایت علی فاضلی که در حال حاضر ریاست اتاق اصناف را نیز برعهده دارد، با گرایش های اصلاح طلبانه در بازار تهران و در جمعیت ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار نفری صنفی کشور حضوری فعال دارد. طیف دیگر به مجمع امور صنفی توزیعی و جامعه انجمن های اسلامی اصناف و بازار خلاصه می شود. گروه دوم طی سال های گذشته از نظر تاثیر گذاری سیاسی به شدت در فضای بازار تحلیل رفته است. در جریان برگزاری انتخابات اتاق تهران هیبت الله فاضلی، برادر علی فاضلی به نمایندگی از گروه اتاق اصناف و طیف اصلاح طلب ( یا حداقل غیراصولگرای) بازار حضور داشت ولی در نهایت موفق به کسب رای نشد. علاالدین میرمحمد صادقی از چهره های با سابقه بازار تهران نیز در انتخابات حضور جدی داشت ولی حتی با وجود حمایت های نسبی شرکتی ها بازهم موفق به کسب رای نشد. امانی، فرزند یکی از بازاریان سرشناس نیز پس از پایان انتخابات نامش در لیست راه یافتگان به اتاق قرار نگرفت و تنها اسدالله عسگراولادی، با حمایت طیف صادرکنندگان و تجار موفق به حضور دوباره در اتاق شد.
مسعود خوانساری در تحلیل این شرایط نیز می گوید:« طی سال های گذشته به دلیل بحران های عمیق اقتصادی، به صورت کلی کسب و کارهای خرد از بین رفته است. در شرایط فعلی هم ما می دانیم که فضای اقتصادی به سمتی رفته که قدرت در اختیار افراد خلاق، صاحب برند و اعتبار قرار گرفته است. مثلا کسانی که اقدام به راه اندازی کسب و کارهای خلاقانه و موثر کرده اند، بیش از بسیاری از واحدهای صنفی بازار تهران گردش مالی دارند. در حال حاضر تمرکز جمعیتی شاید همچنان در اختیار بازار باشد ولی این جمعیت چندان در فعالیت های صنفی و تشکلی فعال نیستند. از طرف دیگر تشکل های اقتصادی کشور به شدت فعال و پویا شده اند. به طور مثال اگر تا یک یا دو دهه قبل رفتارهای صنفی بازار تهران موثر بود، در حال حاضر اقدامات و گمانه زنی های تشکل های اقتصادی موثر است. علاقه مندی به تاسیس و فعالیت تشکل ها های اقتصادی مردم نهاد نیز به شدت بالا گرفته است. بنابراین باید به صورت خلاصه بگویم که حاکم و تصمیم گیر و یا حداقل موثر در تصمیم گیری های اقتصادی کشور در حال حاضر تشکل ها هستند. همین تشکل ها در جراین برگزاری انتخابات اتاق تهران بسیار موثر عمل کردند.»
بررسی اسامی راه یافته گان به اتاق تهران نیز نشان می دهد که حمایت های تشکلی موثرترین نقش را بازی کرده است.
ما کجا، آنها کجا؟
چرا جریان سنتی از دل اقتصاد ایران حذف شد و جایگزینی تازه پیدا کرد؟
پشت تلفن در پاسخ به یکی از مسولان که قصد دیدارش را داشت با خنده می گوید:« ما همان دفتر بهشتی هستیم… بله. ما جایی که بگیریم رو به سادگی ول نمی کنیم.» علاالدین میرمحمد صادقی، یکی از هشت نفری که به حکم حضرت امام به اتاق بازرگانی آمده بودند نه به «سادگی» که با «رای مردم» وادار شد، اتاق را رها کند و البته بازهم نه با رای مردم که با «حکم دولت» موفق شد به اتاق بازگردد و برای بار سوم نه با دستور دولت که با «رای بخش خصوصی» بازهم بر صندلی هیات رئیسه اتاق تهران تکیه زد. او نماینده نسل قدیم اقتصاد ایران به شمار می آید. در دهه هشتم زندگیش همچنان هر روز صبح به دفتر خیابان بهشتی می رود، در جلسات اتاق شرکت می کند و دیدارهای موسسات خیریه زیر نظرش را نیز برگزار می کند. میرمحمد صادقی ولی کسب و کارهای تمامی شرکت های زیرمجموعه اش را به فرزندان و نوه هایش سپرده است. او دیگر مانند یک دهه قبل به فعالیت های اقتصادی نمی رسد و بیشترین زمانش را برای امور خیریه می گذارد. او می گوید:« بالاخره زمان آن رسیده که کارهای دیگری انجام دهم.» میرمحمد صادقی همچنان با اعتقاداتش زندگی می کند. باورهای برآمده از دل انقلاب و اسلام انقلابی. او در دهه هشتم زندگیش به این نتیجه رسیده است:« اگر واقعا نیت شما پاک باشد یعنی آمده باشید که خدمت کنید، حتی حضورتان در جایی مانند اتاق هم به عبادت تبدیل می شود.» میرمحمد صادقی در دسته معدود سرمایه داران نسل قدیم جای می گیرد که همچنان در میان نسل جدید هم احترام دارد. با این حال او نیز دوران فعالیت های اقتصادی خود را رو به پایان می بیند:« وقتی می گویند برای کسی قصد دارند مراسم گرامیداشت بگیرند، یک پیامش این است که دوران او تمام شده است. الان هم برای من می خواهند گرامیداشت بگیرند.» پیرمرد اقتصاد ولی به همکاران جوانش توصیه های کلیدی دارد:« همه جوانان مثلا سی تا چهل سال باید بدانند که حداقل باید ۵۰ سال دیگر کار کنند. اینها نباید خستگی داشته باشند.» پیرمرد بدون خستگی همچنان در هیات رئیسه اتاق حضور دارد ولی او هم می داند که روزهای پایانی حضورش را سپری می کند. مسعود خوانساری در اولین روز حضورش در اتاق اش که دیوار شیشه اش رو به پارک ساعی تهران قرار دارد، می گوید:« همه ما باید برویم و بدانیم که بزودی جوان ترها باید جای ما را بگیرند.»
دورتر از او در حاشیه خیابان ولیعصر تهران، علینقی خاموشی رئیس قدیمی اتاق می گوید:« اولا که آنچه مهم است، تجربه است و نه سن و سال. الان هم نسل جدید آمده اند ولی در اقتصاد نسل قدیم و جدید خیلی معنا ندارد.» او طی پنج سال گذشته در تمام انتخابات های که شرکت کرده شکست خورده است. انتخابات مجلس، شورای شهر و دو انتخابات در اتاق بازرگانی همگی برای خاموشی نتیجه نامطلوبی داشته است. پیش از انتخابات می گفت:« من برای ریاست مجدد براتاق برنامه دارم.» همان زمان هم گلایه های عجیبی را مطرح کرده بود. خاموشی به نسل مهندسان منتسب به جریان بازار تعلق دارد. برادر او تقی خاموشی، نماد خانواده در بازار تهران به شمار می آید. برادر دیگرش ابوالحسن نماینده بزرگ خانواده در دل جریان بروکرات های دولتی است و پسر برادرش مهدی خاموشی نماینده خانواده در دل حکومت به شمار می آید. علینقی خاموشی همچنان معترض است:« من یک سوال مشخص دارم. می گویم مگر نه اینکه اتاق بازرگانی باید در اختیار فعالان اقتصادی متدین و معتقد به نظام باشد. شما به جلسات هیات نمایندگان بروید. سر نماز ظهر به نماز خانه بروید و ببینید چند نفر نماز می خوانند؟.» گفته های او از سوی تعداد بسیاری از اعضای هیات نمایندگان اتاق ایران رد می شود. آنها معتقدند خاموشی دیگر فضای اقتصاد ایران را نمی شناسد و اقتصاد ایران هم دیگر به خاموشی اعتنا نمی کند. او نزدیک به ۹ سال قبل با حضور محمد رضا بهزادیان و با ابزار محمد نهاوندیان از اتاق ایران اخراج شد. پس از آن هرچه تلاش کرد، دیگر نه در چشم اتاقی ها آمد و نه نامش در برگه های رای ثبت شد:« من حتی نخواستم در هیچ ائتلافی باشم. گفته بودم که اگر کسی به حرف های من اعتقاد دارد، می تواند نام من را در یک لیست قرار دهد ولی خودم نه ائتلاف راه انداختم و نه به ائتلافی رفتم.» در نهایت نیز نام علینقی خاموشی در هیچ لیست انتخاباتی جایی نگرفت. نام او حتی سه سال و نیم قبل از لیست ائتلاف اصولگرایان برای انتخابات مجلس هم پاک شده بود و پیرمرد به صورت «انفرادی» در انتخابات شکست خورد. علینقی خاموشی برخلاف میرمحمد صادقی ناامید هم هست. او می گوید:« انگار این حرف های ما دیگر شنونده ندارد. نمی دانم چرا این حرف ها را می زنم. احساس تکلیف می کنم که باید باشم و تلاش کنم ولی انگار دیگر کسی اصلا نمی شنود. اما من کار خودم را می کنم. من خودم باید تصمیم بگیریم و از کاری که انجام می دهم، رضایت پیدا کنم.» علینقی خاموشی خط پایان جریان بازار و نسل قدیم در اقتصاد ایران است. موج سرمایه داران نسل جدید، نسل قدیم را به ساحل پرتاب کرده است. حالا شاید وقت استراحت باشد، هرچند که میرمحمد صادقی به همگی اطرافیانش توصیه می کند که « باید حالا حالا ها کار کنید.»