نتایج برنامه توسعه چهارم و پنجم نشان داد که عملاً از طریق رشد و اصلاح بهرهوری اتفاق مهمی نیفتاد و از این طریق رشدی حاصل نشد. بنابراین عمده رشد برعهده سرمایهگذاری قرار گرفت.
اما این مطلب زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که میبینیم این وضعیت -سهم بهرهوری در رشد اقتصادی- در کشورهای درحالتوسعه بیش از یکسوم است. یعنی در متوسط کشورهای درحالتوسعه بیش از یکسوم رشد سالیانه از مسیر بهبود بهرهوری حاصل میشود. در کشورهای توسعهیافته صنعتی وضعیت سهم بهرهوری در رشد سالیانه اقتصادی حدود نیم و حتی بیش از نیم را به خود اختصاص داده است. بهاینترتیب بیشتر رشد اقتصادی در کشورهای توسعهیافته از طریق بهبود بهرهوری حاصل میشود.
در حال حاضر دو مشکل باهم فضای اقتصادی کشور را محدود کرده است. ایران در بلندمدت مشکل جدی در میزان جذب سرمایهگذاری خارجی داشته، این در حالی است که سرمایه گذاری داخلی هم محدود بوده است. بههرحال در طول سالها تحریمها و فضای بینالمللی باعث توقف در سرمایهگذاری خارجی در ایران شده است.
مشکلات نفت و مسائل سیاسی و جنگ در این میان وجود داشت و در زمینه بهرهوری هم هدفگذاریها جدی نبوده و کار مهمی صورت نگرفته است. بهاینترتیب این دو بال هر دو فلج بوده و حتی کار بهجایی رسید که اواخر دولت پیشین رشد اقتصادی منفی شد. بهرهوری از خط خارج شد و در این زمینه ناتوان شدیم.
بااینحال آینده پیش روی کشور تا اندازه زیادی روشن است که حاصل از وضعیت منابع ارزی ناشی از فروش نفت است. فروش نفت طی این سالها توانست رشد اقتصادی در کشور ایجاد کند. بههرحال چندین سال ایران از بازارها دور بود و نمیتوانست در این زمینه منابعی داشته باشد. حالا هم اما درآمدهای ناشی از این فروشها در حال سرریز شدن به اقتصاد کشور است. به همین دلیل هم آقای طیب نیا در جلسه هیات نمایندگان اتاق ایران گفت هرچه به آخر سال نزدیک میشویم وضعیت بودجه و تأمین بودجه بهتر میشود چراکه منابع ارزی این نفتی که فروخته و صادرشده است به کشور میرسد. بنابراین در این مدت رشدی را تجربه کردهایم که ناشی از بازیابی منابعی بوده که قبلاً داشته و برای یک مدت ازدستداده بودیم. البته اگر همین مقدار فروش را در نیمه دوم دهه ۸۰، یعنی زمانی که قیمت نفت به اوج خود رسیده بود داشتیم، رشد اقتصادی کشور هم چند برابر رقم فعلی میشد. بههرحال این روزها قیمت نفت، روزهای بد خود را سپری میکند.
البته باید توجه کرد که برای سالهای آینده رشد جدی در زمینه درآمدهای ناشی از فروش نفت وجود ندارد. چراکه توان فروش و تولید و صادرات مشخص است. یعنی حجم تولید و صادرات نفت ایران بیش از این نمیشود، از طرفی هم نفت در وضعیتی قرار ندارد که دچار یک جهش قیمتی فوقالعاده شود. بنابراین امسال که افزایش تولید نفت را در پیش داشتهایم سال آینده رخ نخواهد داد.
بنابراین باز هم کشور برای رشد اقتصادی به سرمایهگذاری خارجی و توسعه بهرهوری نیاز دارد. بهرهوری هم به معنای استفاده بهتر از منابع موجود است. البته برای استفاده بهتر از منابع موجود به سرمایهگذاری خارجی نیاز است. چراکه قسمت زیادی از افزایش بهرهوری نیازمند بهبود استفاده از نیروی انسانی، انرژی و تکنولوژی است. برای آنکه بهرهوری نیروی انسانی بهبود پیدا کند باید صنایع به فناوری جدید مجهز شود. این فناوریهای جدید هم باید از طریق سرمایهگذاری خارجی با منابع و ارزشافزودههای آن به خدمت گرفته شود. بنابراین سرمایهگذاری خارجی اینجا اهمیت پیدا میکند. چراکه بهجز اینکه خودش منبع توسعه است و خدمتی را تولید میکند معمولاً استفاده از فناوریهای روز دنیا و سطح بهرهوری را ارتقا میدهد.
بهطور مثال در گردشگری یک هتل نامدار و توانمند وارد ایران میشود و با خود شیوههای مدیریت جدید را میآورد. بنابراین علاوه بر سرمایهگذاری یک ظرفیت جدید در زمینه بهکارگیری از نیروی انسانی و فناوری به همراه دارد.
اهمیت سرمایهگذاری خارجی در آینده رو به روی ایران ازاینجهت است که منابع داخلی کشور ازنظر منابع نفتی دیگر تکافوی جبران نیازهای سرمایهگذاری در کشور را نمیکند تا رشد اقتصادی ۸ درصد هدفگذاری شده رخ دهد. برای رشد ۸ درصدی به ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز است. این مقدار هم توسط صادرات نفت و محصولات غیرنفتی حاصل نمیشود. بنابراین حتماً به سرمایهگذاری خارجی احتیاج است.
اگر سرمایه خارجی از جنس درستی انجام شود غیرازاینکه منابع جذب میشود ظرفیت بهبود بهرهوری هم افزایش پیدا میکند. حتی اگر این اقدام درست انجام شود، میتوان از بازارهای مصرف برندهایی که وارد ایران میشوند هم استفاده کرد. باید از کمپانیهای بزرگ دنیا دعوت کنیم تا قسمتی از تولیدات خود را در داخل کشور انجام دهند تا ظرفیت مصرف آنها بهره ببریم. البته که انجام چنین اقداماتی فرایندی زمان بر است اما امکانپذیر خواهد بود، به شرطی که تکلیف ما در نوع تعاملات بینالمللی مشخص باشد. از طرف دیگر هم باید سامانهای حرفهای برای استفاده از همین میزان منابع بهگونهای فراهم شود که ریختوپاش و خطای تصمیمگیری کاهش پیدا کند. برای این اقدام لازم است سایز دولت کوچک تا هزینه جاری کم شود. نظام مالیاتی باید بهبود بخشیده شود و سرمایهگذاری شایسته صورت بگیرد. اگر نتوانیم این موارد را محقق کنیم، بعید میدانم به رشدی که هدفگذاری شده است برسیم.