حسن فروزانفرد
یکی از موضوعاتی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم، فراهم شدن سود قابل توجهی برای صادرات است، به همین دلیل است که در زمینه قیمت جهش به وجود آمده و هنوز قیمت کالا در داخل کشور به اندازه کافی تطبیق داده نشده است. یعنی چندین سال تلاش صادرکنندگان حرفهای در شرایط رکود اقتصادی برای بازاریابی و فروش، ظرف مدت چند ماه به راحتی به خاطر ورود افراد غیرحرفهای، قاچاق یا صادرات غیرحرفهای کالا زیر قیمت تثبیت شده در بازار هدف برای کسب سود بدون توجه به منافع بلندمدت صادرات از بین برود. با نگاه به این مسائل در بلندمدت قیمتهای رقابتی ما و برند ایرانی حتما آسیب خواهد دید. در واقع این اتفاق موضوعی است که در حال تجربه آن هستیم و نمونههای مشابه آن را قبلا دیدهایم و الان نیز بسیار بیشتر قابل ملاحظه است. علاوه بر موارد بالا انتقال نامناسب و توافقات غیرحرفهای با خریداران زمینه را حتی پس از اینکه تخفیفات مناسبی حاصل و فضای صادراتی اصلاح شد به گونهای به بازار هدف آسیب میزند که متاسفانه تا مدتها صادرکننده حرفهای باید تلاش کند و هزینه صرف کند تا مکانیزم بازار به حالت طبیعی برگردد. این در واقع مشکل مضاعف است که بعد از این جهشها تصمیم میگیریم که صادرکنندگان شناسنامهدار را در امر صادرات محدود کنیم. یکی از راهکارهایی که برای رفع خلأ به وجود آمده انجام شد، افزایش سختگیریها در حوزه صادرات است. در واقع افراد را وادار به برگرداندن ارزها کنیم؛ به عبارتی دیگر، بدون توجه به مشکلات و گرفتاری افراد و با یک نگاه یکطرفه فشار وارد شد برای باز گرداندن ارز، که سبب کمکاری فعالان اقتصادی با تجربه و ورود افراد غیرحرفهای به این صحنه به اضافه صادرات قاچاق شد. این امر در واقع هیچ دستاورد مهم ارزی هم برای کشور نداشته است و ارز همچنان سیر صعودی را حفظ کرده است. حتی عدهای معتقدند که فشارهای بانک مرکزی برای بازگرداندن ارزها موجب افزایش قیمت ارز شد؛ به این علت که برخی افراد توان بازگرداندن ارز را در زمان مربوطه نداشتند و مجبور به مراجعه به بازار آزاد شدند که عامل ایجاد روابط فاسد در تعاملات ارزی بین فعالان اقتصادی و صادرکنندگان با بانک مرکزی شد. اما راهکار بعدی تشویق صادرکنندگان با کیفیت و با سابقه است که سوابق و نتایج فعالیتهای قبلی این افراد در اتاقهای بازرگانی، انجمنها و تشکلها موجود و مشخص است. باید این صادرکنندگان را تقویت کرده و به آنها اعتماد کنیم تا بتوانیم با آنها توافق کنیم برای بازگرداندن ارزهای آنها و اندازه مشخصی از صادرات، که با توجه به شرایطی که به وجود آمده حجم و مبلغ صادرات را به طرز قابل توجهی افزایش بدهند. مطمئنا با تشویق صادرکنندگان حتی بدون مکانیزمهای بازگشت ارز رونق بیشتری را در فضای کسب و کار کشورمان شاهد میبودیم و همین طور مقدار ارز مدنظر دولت برای حل و فصل نیازمندیها و گرفتاریهای دولت به کشور باز میگشت. بهرغم اندیشه بدبینانهای که نسبت به صادرات کشور وجود دارد، عمده صادرکنندگان کسانی هستند که برای تامین نیازهای بعدی خودشان و ادامه روند صادرات به بازگرداندن ارز بسیار نیاز دارند. اگر به صادرکنندگان با تجربه و حرفهای واقعبینانهتر و منطقیتر نگاه کرده و توافق میکردیم، میتوانستیم با گروههای مختلف اهداف صادراتی جدید تعریف کرده و آنها را به امر صادرات تشویق میکردیم. در این صورت اتفاق بهتری رخ میداد.