دوره پسابرجام دوره امضای تفاهمنامه و تبدیل تفاهمنامهها در حوزههای مختلف به قراردادهای قابلاجرا و عملیاتی است. در این دوره بخش کشاورزی بهطور عمومی از دیگر بخشها مستثنا نبوده است و تفاهمنامههای مختلفی از سوی دولت با دیگر کشورها برای همکاری در حوزه کشاورزی امضاشده است اما به نظر من، این تفاهمنامه در بخش عمومی حوزه کشاورزی در صورت عدم توجه به توسعه صنایع تبدیلی کشاورزی و اندازه تولید در این بخش به بیشترین ارزشافزوده و بهترین تأثیرات در بخش کشاورزی منتهی نمیشود. بهترین وضعیت برای کشاورزی کشور در حال حاضر این است که تمام بخشهای مرتبط در این حوزه در تعامل با یکدیگر و باهم مدیریت شود. بررسیهای فعالان بخش خصوصی در نمایشگاه اخیر چی بوستک ایتالیا از وضعیت صنایع تبدیلی و ماشینآلات نشان میدهد که زمینه همکاری و انتقال دانش فنی از دیگر کشورها برای ایران فراهم است و نباید از این بخش غفلت کرد.
در حوزه صنایع کشاورزی اصلاح اندازه بنگاهها و فنّاوری بنگاهها نکتهای است که باید در هر نوع تعامل و همکاری با طرفهای خارجی به آن توجه کرد. اگر صنایع تبدیلی حرفهای با اندازه مناسب در کشور ایجاد کنیم آثار پایداری بر کشاورزی منطقه و استفاده بهتر از آبوخاک بهعنوان منابع چالشبرانگیز و مؤثر در بخش کشاورزی دارند درنتیجه من امیدواریم هر نوع گفتوگو در بخش عمومی کشاورزی برای انتقال دانش فنی و فنّاوری به ایران در صنایع تبدیلی انجام شود. صنایع تبدیلی بخش پیش برنده و توسعهای در این حوزه است و در ارتقای کیفیت زندگی مردم و افزایش صادرات غیرنفتی قابلیتهای زیادی دارد.
حال این سؤال مطرح است که باوجود تمام قابلیتهای صنایع تبدیلی کشاورزی چقدر زمینه گفتوگو با طرفهای خارجی از سوی بخش دولتی برای بخش خصوصی فعال در این حوزه فراهمشده است؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که زمینه مذاکره در حال حاضر برای فعالان این حوزه فراهم است اما برای تبدیل تفاهمنامههای کاغذی به تفاهمنامههای واقعی نیاز به تحقق چند شرط داریم. مجموعه از مسائل اقتصادی در مذاکره با طرفهای خارجی وجود دارد وتا این مسائل در کلان اقتصاد ایران حلوفصل نشود نمیتوان به نتیجه مذاکرات امیدوار بود. ازجمله این مسائل سیاستهای دولت درباره نرخ تورم، ارز، سیاستهای عمومی پولی و مالی کشور، وضعیت سرمایهگذاری داخلی و خارجی و مواضع و روابط سیاسی ایران با کشورهاست. تا زمانی که به وضعیت روشنی در این زمینهها نرسیم حرف قابل قبولی برای گفتوگو با طرفهای خارجی در سطح خرد و کلان نداریم. این مسائل اولین زمینههای موردبررسی توسط طرفهای خارجی برای واقعی شدن و جدی شدن همکاری در ایران یا با طرفهای ایرانی است و تا زمانی که به شفافیت در این موارد نرسیده باشیم نمیتوانیم باقدرت با طرفهای خارجی مذاکره کنیم و قرارداد ببندیم. مذاکره در حوزه صنایع تبدیلی هم از این قاعده مستثنا نیست. هرچند این بخش محرک دیگر بخشهای کشاورزی است اما تا تکلیف حاکمیت درباره مفهوم سرمایهگذاری خارجی روشن نشود، بخش خصوصی نمیتواند با سرمایهگذاران خارجی در هر بخشی نهفقط صنایع تبدیلی کشاورزی مذاکره موفقیتآمیز داشته باشد. تا مسائل اقتصاد کلان روشن نشود، تکلیف سرمایهگذار داخلی و خارجی برای چند سال آینده مشخص نیست درنتیجه پروژهای انجام نمیشود.