عضو هیات نمایندگان اتاق تهران میگوید نبود رقیب برای سازمان تامین اجتماعی و انحصاری که در اختیار این سازمان وجود دارد، شرایطی را به وجود آورده که دست این سازمان برای هرگونه برخورد سلیقهای با کارگران و کارفرمایان باز است.
حسن فروزانفرد میگوید: اگر این انحصار وجود نداشت و کارفرمایان و کارگران میتوانستند در یک رقابت سالم از صندوقهای دیگری هم استفاده کنند، شاهد شکلگیری چنین شرایط و فشارهای از سوی سازمان تامین اجتماعی بر واحدها نبودیم.
او میگوید: مهمترین موضوعی که در بحث تامین اجتماعی در حال حاضر با آن مواجه هستیم باز بودن دست این سازمان بیمهگر است، یعنی این سازمان در مقابل کارفرمایان سازمان ویژهای محسوب میشود که بدون محدودیت هرکاری بخواهد میتواند انجام دهد؛ خود قانونگذار، خود مجری و خود رسیدگیکننده است و این شرایط قدرت ویژهای را برای این سازمان به وجود آورده به نوعی که این سازمان در جایگاه خود هم قوه مجریه، هم مقننه و هم قضاییه است. مسوولان این سازمان رویه را خود به وجود میآورند و بعد از آن هم اجرا و رسیدگی میکنند و هیچ نظارتی نیز بر عملکرد آنها وجود ندارد.
فروزانفرد در ادامه میگوید: درحالی که بخش مهمی از سرمایه این سازمان از سوی کارگران و کارفرمایان تامین میشود اما در مدیریت این صندوق دولت تنها سهم را برعهده گرفته و هیچ نقشی به کارگران و کارفرمایان نداده است و این انتظار حرفهای کارگران و کارفرمایان است که در مدیریت این سازمان به جای یک جانبهنگری، سهجانبهنگری واقعی حاکم شود و آنها نیز بتوانند به عنوان تامینکنندگان اصلی سرمایه این سازمان در طول سالیان و دههها نقش مدیریتی و نظارتی داشته باشند.
به گفته او علاوه بر این نکته مهم دیگر درباره مدیریت سازمان تامین اجتماعی به بیتدبیری مدیران و مسوولان آن در طول سالهای گذشته بازمیگردد که باعث شده نسبت بیمهپردازان به بازنشستگانی که خدمات دریافت میکنند در این سازمان برهم بخورد. او میگوید: افزایش تعداد بازنشستگان و در طرف مقابل کاهش بیمهپردازان به دلیل تعطیلی واحدها و بیکاری کارگران شرایط سختی را برای این سازمان به وجود آورده است و حالا سازمان تامین اجتماعی برای جبران این شرایط فشارهای بسیاری را بر کارفرمایان وارد میکند و با فعالیتهای فراقانونی میخواهد کسریهای خود را از طریق دریافت بیشتر از کارفرمایان جبران کند.
این عضو هیات نمایندگان اتاق تهران میگوید: انتظار فعالان بخش خصوصی از گردانندگان و مسوولان سازمان تامین اجتماعی این است که خطاهای گذشته، سوءمدیریتها و همچنین پذیرش تعهدات پوپولیستی و انتخاباتی در دوران گذشته را به جای فشار بیشتر بر کارفرمایان که نقشی در شکلگیری آن نداشتهاند، از راهی دیگر جبران کنند و مسوولیت اشتباهات خود را بپذیرند. ما شاهد بودیم که در دوران ریاستجمهوری آقای احمدینژاد چه تعهدات بیموردی بر عهده سازمان تامین اجتماعی گذاشته شد تا جایی که از توان این سازمان خارج بود.
او در ادامه به موضوع مهم حسابرسی ۱۰ ساله دفاتر واحدها از سوی سازمان تامین اجتماعی و مشکلات بسیاری که برای واحدها به وجود آورده اشاره میکند و میگوید: سازمان تامین اجتماعی برای جبران کسریهای خود اقدام به حسابرسی دائم دفاتر واحدها و بنگاههای اقتصادی میکند و تلاش دارد تا حتی به چیزهایی که به آنها بیمه تعلق نمیگیرد، بیمه ببندد و خود تفسیر میکند و رای دهد و این در حال حاضر گرفتاریهای بسیاری را برای واحدها به وجود آورده است.
حسن فروزانفرد در بخش دیگری از صحبتهایش پیشنهادهایی را مطرح میکند و میگوید: پیشنهادم این است که مجموعه حاکمیت با توجه به اهمیت سازمان تامین اجتماعی و بیاعتمادی که در حال حاضر بین کارگران و کارفرمایان درباره این سازمان به وجود آمده و آینده و حیات این سازمان را تهدید و دچار مشکل میکند، خود ضرر و زیانها را جبران کند و تلاش کند با بهبود فضای کسب و کار و اشتغال شرایط را برای پرداختهای بیشتر به سازمان تامین اجتماعی فراهم کند؛ نه این که فشار را بر کارفرمایان بگذارد که پول بیشتری بدهند و در نهایت به دلیل سختگیریها واحدهای خود را مجبور به تعطیلی کنند.
او دو مشکل عمده کنونی سازمان تامین اجتماعی را هزینهکرد منابع سازمان به صورت غیرحرفهای و با نگاه انتخاباتی و پوپولیستی و نبود زمینه اشتغال برای افزایش پرداختها و افزایش تعداد بیکاران و بازنشستگان که خدمات (بیمه بیکاری و حقوق بازنشستگی) دریافت میکنند، میداند و میگوید به دلیل این دو چالش سازمان تامین اجتماعی هم اکنون بسیار ضعیف شده است.