نقطه اشتراک همه مطالبات در کشاورزی، افزایش سهم کشاورزی در اقتصاد کشور است. البته نه سهمی که به واسطه تخریب محیط زیست و از میان بردن منابع حاصل شده باشد. دستیابی به جایگاهی معقول و متناسب با مزیتهای کشاورزی ایران همراستا با مؤلفههای توسعه پایدار شاید فصل مشترک این مطالبات باشد.
در شناسایی نیازهای بخش کشاورزی به مولفه های متعددی بر می خوریم. برخی از نبود سازوکار مناسب عرضه محصولات گلایه می کنند و گروهی دیگر، از بحران آب و ضرورت بازنگری در شیوه های آبیاری سخن به میان می آورند. عده ای شاید خواستار بازنگری در سازوکارهای قانونی باشند و عده ای دیگر، افزایش حمایت های دولتی از کشاورزان و فعالان این حوزه را خواستار هستند. نقطه اشتراک همه این مطالبات اما افزایش سهم کشاورزی در اقتصاد کشور است. البته نه سهمی که به واسطه تخریب محیط زیست و از میان بردن منابع حاصل شده باشد. دستیابی به جایگاهی معقول و متناسب با مزیت های کشاورزی ایران هم راستا با مولفه های توسعه پایدار شاید فصل مشترک این مطالبات باشد.
نکته ای که کارشناسان به عنوان شاه کلید افزایش سهم کشاورزی در تولید ناخالص داخلی کشور عنوان می کنند، توسعه این بخش بر مدار ارزش آفرینی است؛ به این معنا که فعالیت های کشاورزی تنها به تولید ماده خام محدود نشود و با فرآوری بیشتر محصولات کشاورزی، ارزش افزوده آن ها ارتقا پیدا کند. در این صورت است که می توان بر روی بازارهای صادراتی هم متمرکز شد و با رویکرد صادرات گرا دست به توسعه صنایع تبدیلی زد.
اما به باور کارشناسان، مساله ای که بر سر راه توسعه صنایع تبدیلی در کشور وجود دارد این است که ارتباط خوبی میان کشاورز و فعال صنعتی برقرار نیست. اگر فعال صنایع تبدیلی و کشاورز در یک رابطه دوسویه به یکدیگر وابسته باشند، هم زمینه برای افزایش ارزش افزوده محصولات کشاورزی فراهم می شود وهم کشاورز دیگر دغدغه فروش محصولات خود را نخواهد داشت.
در این زمینه کارشناسان معتقدند که اگر صنایع تبدیلی در مکان های مناسب و با ابعاد مناسب مستقر شوند و توسعه یابند، معادله برد- برد کشاورز و صنعتگر شکل می گیرد و حتی می توان در جهت افزایش سهم صادرات محصولات کشاورزی و تبدیلی ایران خیز برداشت. البته این مسیر چندان هم ساده و هموار نیست و برای از میان برداشتن گسست میان کشاورز و فعالان در صنایع تبدیلی، اقدامات متعددی لازم است.
شکاف میان صنایع تبدیلی و کشاورزی
در عین حال حسن فروزانفر، عضو کمیسیون کشاورزی اتاق تهران بر این باور است که یک معضل اساسی در بخش کشاورزی جدا بودن مراکز تصمیم گیری برای کشاورز به عنوان یک فعال اقتصادی مستقل با مجموعه فعالیت های صنعتی است.
فروزانفر در گفت و گو با “ایانا” تصریح کرد: “باید به خاطر داشته باشیم که برنامه ششم توسعه تصویب شده، سیاستهای بالادستی در افق ۱۴۰۴ موجود و بودجه سال آینده هم نوشته شده است. بنابراین برنامهها و سیاستها در هر حوزه ای باید بر اساس اسناد بالادستی باشد. چراکه مسیری که پیش روی ما است تا حدودی نشانه گذاری شده است. با این وجود، جدا بودن مراکز تصمیم گیری برای کشاورز و فعال صنعتی سبب شده تا نتوانیم آن طور که باید و شاید از مزیت های نسبی این بخش بهره ببریم. رمز اصلی بهبود جایگاه بخش کشاورزی در اقتصاد این است که کشاورز و فعال صنایع تبدیلی بر اساس یک رابطه دوسویه در کنار هم قرار بگیرند و به هم وابسته باشند اما این ارتباط تا کنون به وجود نیامده است.”
وی افزود: “البته طرح انتزاع، پیشتر مطرح شد و قرار بود قسمتی از فعالیت های صنایع غذایی در کنار وزارت کشاورزی قرار بگیرند. اما متاسفانه با وجود تلاشهایی که صورت گرفت، این طرح به سرانجام چندانی نرسید. نکته دیگر این است که با وجود این که انتزاع در برخی بخش ها محقق شد اما وزارت جهاد کشاورزی خود را متولی کشاورزان و دامپروزان می داند؛ نه لزوما فعالان صنعتی که در کنار کشاورزان و دامداران فعالیتی را در قالب صنایع تبدیلی دنبال می کنند.”
توسعه کشاورزی با محوریت صنایع تبدیلی
فروزانفر با بیان این که محصولات کشاورزی باید با ارزش افزوده ارزنده از کشور خارج شود و یا به مصرف داخلی برسد، اظهار کرد: “نگاه در حوزه توسعه کشاورزی باید با محوریت صنایع تبدیلی باشد. آنچه در آن مزیت داریم و می توانیم به واسطه آن بازارهای منطقه ای را کسب کنیم، صنایع تبدیلی است نه کالاهای خام کشاورزی. امروز ببینید گندم مازاد در چه شرایطی و با چه قیمتی توان صادراتی دارد و آن را با توان صادراتی حوزه آرد، شیرینی و شکلات و بیسکوئیت و ماکارونی مقایسه کنید. قطعاً اگر ظرفیت های مناسب در مکان های مناسب برای صادرات در نظر گرفته شود، برنده ما خواهیم بود که ارزش افزوده بیشتری در کشور تولید کنیم.”
این عضو کمیسیون کشاورزی اتاق تهران با تاکید بر اینکه صنایع تبدیلی و جایگاه آن در پیشبرد اهداف کشاورزی مغفول واقع شده است، تصریح کرد: “اگر صنایع تبدیلی در محل مناسب در کنار مزارع شکل بگیرد در این صورت توسعه کشاورزی و توسعه توانمندی ها و ظرفیت سازی ها به بهترین نتیجه خواهد رسید. نمونه های کوچک و محلی از صنایع تبدیلی در کشور داریم که به درستی در کشور پیشرفت کرده اند و قابل مثال زدن هستند. صنایع تبدیلی در اندازه مناسب هزینه را برای یکپارچه سازی اراضی کاهش میدهد و استفاده از امکانات نوین کشاورزی و باغداری را توجیه پذیر میسازد. در حال حاضر، در انتقال کالاها به بازار مصرف ضایعات حدود ۳۰ درصدی داریم که اگر صنایع تبدیلی در اندازه مناسب و مکان مناسبی ترتیب داده شود، این ضایعات به شدت کاهش می یابد.”
وی با بیان این که رونق صنایع تبدیلی زمینه توسعه فروشگاه های زنجیره ای و فروشگاه هایی را که در تعامل مستقیم با مصرف کنندگان هستند فراهم می کند، اظهار کرد: “این فروشگاه ها با فراهم کردن زمینه های مساعد برای زیرساخت های عرضه کمک می کنند که صنایع تبدیلی که حتی صرفا بسته بندی را به شکل بهتر و با کیفیت بالاتری انجام می دهند فرصت انتقال کالاهای باکیفیت بالاتر را برای فروش در فروشگاه های زنجیره ای داخلی و خارجی داشته باشند.”
صنعت تبدیلی مناسب کشاورزی را متحول می کند
فروزانفر افزود: “زمینه ای که در قالب صنایع تبدیلی ایجاد می شود، می تواند پیش برنده توسعه حرفه ای در حوزه کشاورزی باشد. در غیر این صورت توسعه کشاورزی صرفا به کمک های فنی، مالی و اقتصادی دولت وابسته خواهد بود که این امر در بلندمدت جایگاه خوبی را ایجاد نخواهد کرد. توسعه ای پایدار خواهد بود که در آن ارتباط میان توسعه صنایع تبدیلی و کشاورزی بر اساس مصرف داخلی و صادرات فراهم شود.”
عضو کمیسیون کشاورزی اتاق تهران با بیان اینکه شکل گیری صحیح صنایع تبدیلی می تواند بخش کشاورزی را هم متحول کند، اظهار کرد: “این سوال کلیدی مطرح است که ابتدا از کشاورزی شروع کنیم و بعد صنایع تبدیلی را شکل دهیم یا این که با تشکیل صنایع تبدیلی با کیفیت، زمینه را برای توسعه کشاورزی در مقیاس منطقه ای و محلی فراهم کنیم. نمونه های موثری در ایران طی ۱۰ سال گذشته به وجود آمده اند که نشان دادند شکل گیری یک صنعت تبدیلی مناسب در محلی مناسب توانسته است حتی کشاورزی یک استان را تغییر دهد.”
وی افزود: “اگر صنایع تبدیلی به این شکل ایجاد شود یک معادله برد-برد بین کشاورزان و باغداران و صنایع تبدلی ایجاد می شود؛ به شرط اینکه هر دو بخش به هم وابسته باشند. این وابستگی به این شکل ایجاد می شود که اندازه مناسبی از تولید برای صنایع تبدیلی در نظر گرفته شود که به تولید انبوه و ارزنده نیاز داشته باشد. در طرف مقابل، تولیدکننده حوزه کشاورزی با اندازه مناسبی از تولید که به او پیشنهاد می شود زمینه های خوبی برای برقراری ارتباط با همکاران خودش درسطح منطقه و استفاده از ظرفیت های پیشرفته تر در تولید را فراهم خواهد کرد.”
زمینه های وابستگی کشاورزی و صنایع تبدیلی
فروزانفر با بیان اینکه ابعاد مناسب صنایع تبدیلی زمینه وابستگی کشاورز و فعال صنعتی را به صورت شایسته فراهم میکند، تصریح کرد: “این تنها راه توسعه پایدار در حوزه کشاورزی است. اگر کشاورز بخواهد به صورت مستقل وارد بازار بزرگی شود که در آن بازیگران متفرقه اما کوچکی وجود دارند، بیشتر آسیب می بیند. اما اگر همان کشاورز در بازاری منطقه ای و محلی بر اساس یک سری روابط بلندمدت، با تولیدکننده عمده که می تواند تمام یا قسمت عمده ای از محصول او را به قیمت مناسب خریداری کند، در ارتباط باشد منافع او محفوظ میماند و دیگر نیازی به هزینه های گزاف برای نگهداری محصول نخواهد داشت.”
این عضو کمیسیون کشاورزی اتاق تهران با اشاره به این که صنایع تبدیلی عمده مزیت واقعی رقابتی را برای محصولات کشاورزی کشور فراهم می کند، اظهار کرد: “یکی از مشکلاتی که امروز نمی توانیم سهم خوبی از بازار جهانی را به خود اختصاص دهیم این است که قیمت تمام شده رقابتی نیست. قیمت تمام شده هم به اندازه مناسب صنایع تبدیلی برمیگردد و هم به اندازه مناسب تولید محصولات کشاورزی. برای درک بهتر این موضوع می توان متوسط ظرفیت های تولیدی در حوزه های مهم کشاورزی و تبدیلی ایران را با ترکیه مقایسه کرد. در این صورت مشخص می شود که اختلاف سایزها در صنایع تبدیلی چه نتیجه ای در پایین آمدن فرصت های رقابتی ما دارد؛ با وجود این که ما از فرصت های رقابتی مانند پایین بودن هزینه حمل و نقل و هزینه های انرژی برخوردار هستیم که ترکیه چنین مزیتی را ندارد.”
جلوگیری از گسیختگی اراضی کشاورزی
عضو کمیسیون کشاورزی اتاق تهران با اشاره به ضرورت اصلاح اراضی در راستای توسعه کشاورزی و صنایع تبدیلی در کشور، خاطر نشان کرد: “دولت باید در زمینه ساماندهی و یکپارچه سازی اراضی موضوعاتی را بررسی و مشکلات قانونی را برطرف کند. این اتفاق در سایر کشورها سال ها پیش افتاده و با رژیم های مناسبی به تعامل مساعد میان صاحبان زمین رسیده اند. در این زمینه قانون ارث بسیار مهم است که باعث کوچک شدن شدید زمین های کشاورزی مستعد ایران شده است. این کوچک شدن در بسیاری از موارد سبب شده تا زمین های کشاورزی به موقعیت کاربری مسکونی، صنعتی و تفریحی تبدیل شوند.”
فروزانفر افزود: “ساماندهی اراضی نیازمند بازبینی قانون ارث و نحوه اعمال آن در اراضی کشاورزی است. اگر به همین ترتیب ادامه دهیم در ۲۰ سال آینده به استناد کوچکتر شدن اراضی کشاورزی در بسیاری از مناطق، ظرفیت های کشاورزی از بین خواهد رفت و به زمین های مصرفی کم بازدهی تبدیل خواهد شد. بنابراین فارغ از اثرات مثبتی که صنایع تبدیلی با سرمایه گذاری های مناسب می تواند بر توسعه کشاورزی داشته باشد، دولت هم باید برای جلوگیری از گسیختگی زمین های کشاورزی، در راستای یکپارجه سازی اراضی اقدام کند.”
سازوکارهای تشویقی برای یکپارچه سازی اراضی
عضو کمیسیون کشاورزی اتاق تهران با بیان این که دولت باید سازوکارهای تشویقی برای یکپارچه سازی اراضی در نظر بگیرد، افزود: “کارشناسان حوزه کشاورزی و صنایع تبدیلی با پرداخت مستقیم یارانه به محصولات پایه و تبدیلی مخالفند. این پرداخت ها قطعا تبعات خوبی هم ندارد. اما اگر قالب پرداخت ها تغییر کند و پرداخت مبتنی بر بهره وری و بازدهی مناسب به ازای هر هکتار در نظر گرفته شود، در این صورت بهره وری در زمین هایی که یکپارچه می شوند به صورت خودکار افزایش پیدا می کند. در عین حال، تولیدکننده هم از سوبسیدهایی که دولت ارائه می دهد، بیشتر بهره خواهند برد. ”
وی افزود: “به جای پرداخت مستقیم ریال باید به کشاورزان امکانات کشاورزی و فرصت های بهتر کشاورزی را ارائه داد. با دادن مشوق های مناسب می توان اراضی کشاورزی را هم در کنار هم قرار داد و بهره وری کشاورزی را افزایش داد. علاوه بر این، در برخی حوزه ها نیازمند اصلاحات ساختاری هستیم که تا کنون بنا به ملاحظاتی این اصلاحات انجام نشده است. به طور کلی در حوزه کشاورزی یک سری محدودیت ها را برای خود قائل شده ایم و هیچ گاه حاضر نیستیم که به قصد اصلاح به این محدودیت ها حمله کنیم. به عنوان نمونه همواره تاکید می شود که اطلاعات در حوزه کشاورزی وجود ندارد. به همین دلیل نمی توان به راحتی کشاورزان را شناسایی کرد و با آن ها در تعامل مستقیم قرار گرفت. اما در عمل هیچ سازوکاری برای رفع این مشکل هم ارائه نمی شود. برای تحول در بخش کشاورزی باید پا را از محدودیت ها فراتر بگذاریم و دست به برخی اصلاحات ساختاری بزنیم.”
سازوکارهایی که تقویت صنایع تبدیلی را رقم میزنند، در بستر کشاورزی تنومند میتواند جایگاه بالاتری را برای بخش کشاورزی در اقتصاد کشور ترسیم کند. با این حال، برای این که بتوانیم به چنین جایگاهی دست پیدا کنیم باید از رویه های موجود دست برداریم و برای ایجاد تغییر در سازوکارهای اشتباه آماده باشیم. اگر تکمیل زنجیره ارزش در بخش کشاورزی به یک دیدگاه و تفکر غالب تبدیل شود، می توان امید داشت که پا را از تامین مایحتاج عمومی فراتر بگذاریم و با اصلاح شیوه های تولید و تقویت مزیت های رقابتی، برای حضور پررنگ تر در بازار صادراتی آماده شویم.