این روزها در کارخانه کامبیز زمان تولید رب گوجهفرنگی است، اتفاقی که از همان ورودیِ کارخانه با تماشای کامیونهای بزرگ گوجهفرنگی به خوبی متوجه آن میشوید.
در هر سالن، هر بشکه و هر شیشهای را که باز میکنید با دنیای متفاوتی از رنگها ، بوها و مزهها طرف میشوید؛ از قرمز کمرنگ تا سبز پررنگ، از شیرین و شور تا ترش و از بوی تند و تیز تا بوی سرد و آرام؛ شما با جعبهای از رنگهای طبیعی، طعمهای متفاوت و حسها طرف هستید؛ با دنیایی از میوهها و محصولات کشاورزی که از سر باغ و مزرعه بار میشوند و با کیلومترها طی مسیر به کارخانه میرسند تا تبدیل به انواع فرآوردهای غذایی شوند؛ رب، مربا، ترشی، شربت و… در این کارخانه حرف اصلی را کشکهای سفید، گوجههای قرمز، سیرهای تند، فلفلهای سبز، انارهای سرخ، آلبالوهای قرمز، گلکلمهای خوشمزه، توتفرنگیهای تازه و دهها محصول باغی و کشاورزی دیگر میزنند.
کمی آن سوتر از تهران و با پشت سر گذاشتن باغهای میوه شهریار و ملارد و البته گذشتن از دالان سبزرنگی از چنارهای قدکشیده به منطقه صفادشت میرسید؛ جایی که یکی از کارخانههای اصلی صنایع غذایی تبدیلی کشاورزی کشور یعنی «کامبیز» در آن جای گرفته است.
کارخانه کامبیز را محمد فروزان فرد (۱۳۱۶) و محمد پیروز حمیدی (۱۳۱۸) در سال ۱۳۴۶ به صورت رسمی با ثبت برند «کامبیز» راهاندازی کردند و در واقع این مجموعه خردادماه امسال پنجاهمین سال تاسیس خود را جشن گرفت و به برندی با نیم قرن فعالیت مستمر تبدیل شد. کارخانهای که کار خود را از یک کارگاه کوچک با تولید کشک بستهبندیشده و با ۶ نفر شروع کرد و حالا به مجموعهای با ۴۰ هزار متر مربع زیربنا، ۲۰ هزار متر مربع فضای صنعتی و ۱۰۰ نفر کارگر توسعه پیدا کرده است.
محمد فرزان فرد و محمد پیروز حمیدی دو کارآفرینی هستند که از نوجوانی کار در فضاهای صنعتی و بازار را شروع کردند و هرکدام پیش از راهاندازی کارخانه کامبیز تجربههای متفاوتی در حوزه کار بازار، تولید، صنعت، فروش، توزیع و بستهبندی داشتند و البته از اوایل دهه ۴۰ با یکدیگر آشنا شدند و از سال ۱۳۴۳همکاریشان را شروع کردند تا اینکه در نهایت با ثبت برند «کامبیز» و «افشین» و راهاندازی کارگاهی برای تولید کشک شیشهای و پاستوریزه در نیمه دوم دهه ۴۰ کارشان را رسما شروع کردند.
حسن فروزان فرد مدیر کارخانه و رئیس هیئتمدیره کارخانه کامبیز میگوید: «پدر و آقای حمیدی پدر همسرم در اوایل دهه چهل به صورت مجزا هرکدام در کار بستهبندی کالاهای مختلف و فروش و توزیع این کالاها در کنار توزیع کالاهای دیگر واحدهای تولیدی بودند. مثلا در آن دوران آقای حمیدی بیشتر ادویه و خشکبار بستهبندی و توزیع میکرد و پدرم هم در کنار توزیع محصولات کارخانههایی مانند شاداب (مواد غذایی به خصوص آبلیمو)، بستهبندی و توزیع پودر لباسشویی و شویندهها را انجام میداد، او پودرها را به صورت فلهای میخرید و در قوطی بستهبندی میکرد و با مارک نورمن (شخصیت اصلی فیلم «شیشهشور» که آن زمان در سینما پخش شده بود) میفروخت. در ابتدا هم کار به این شکل بوده که معمولا یک هفته تولید میکردند و هفته بعد هم برای توزیع با ماشین خودشان (پدرم آن زمان یک فولکس داشت) به شهرهای مختلف میرفتند، تا اینکه هردو به این فکر میافتند که کاری را با هم شروع کنند و محصولات غذایی را بستهبندی و توزیع کنند. آنها با توجه به کار در بازار با بسیاری از بازارها رابطه داشتند و از طرف دیگر نظام توزیع و فروش را هم در آن زمان به خوبی میشناختند و چون خودشان توزیعکننده بودند مستقیم با مشتریها ارتباط داشتند و همه اینها فرصت ویژهای را برای شروع کار برایشان به وجود آورده بود و این شد که پدرم که پیش از این دو سال مغازه بزرگ لبنیاتی در خیابان مهدیخانی داشت به آقای حمیدی پیشنهاد داد تا کشک شیشهای و پاستوریزه تولید کنند، کالایی که در واقع ابتکار ویژهای محسوب میشود و برای اولین بار در کشور و با برند کامبیز تولید شد. اتفاقی که به تعریف امروزیها یک کار جسورانه استارتآپی است زیرا در موضوعی ورود کردند که پیش از این هیچ کاری در آن صورت نگرفته بود و کاملا خلاقانه محسوب میشد. پدرم تعریف میکند وقتی به فکر اجرای این ایده و کلا بستهبندی مواد غذایی رسیدند خیلی از بازاریها آنها را مسخره میکردند و میگفتند اصلا مشتری نخواهند داشت.»
محمد فروزان فرد و محمد پیروز حمیدی برای اجرایی کردن ایدهشان، تولید کشک پاستوریزه و بستهبندیشده کارگاهی را در یافتآباد تهران راهاندازی کردند؛ آنها کشک را از مناطق مختلف خریداری میکردند، خرد و آسیاب میکردند و در نهایت کشک غلیظ را تولید و در شیشههای نوشابهایشکل بستهبندی میکردند. در زمان شروع کار این کارخانه در نیمه دوم دهه ۱۳۴۰ یکی از مهمترین چالشهای بستهبندی نبودِ ظروف شیشهای، کارتن و مقوا، قوطی و… بود. در آن سالها هنوز در ایران کارخانههای تولید کارتن و شیشه راهاندازی نشده بود و کارخانههایی هم که کمکم در حال شکل گرفتن بودند مانند کارخانه شیشه و گاز (تولیدکننده شیشه نوشابه) برای کارخانههای وابسته به خود این تولیدات را انجام میدادند و معمولا با مازاد تولید روبهرو نبودند. در این سالها معمولا افرادی مانند محمد فروزان فرد و محمد پیروز حمیدی محصولات تولیدی خود را در شیشههایی میریختند که از سطح شهرها جمع میکردند و بعد از شستوشوی مجدد از آنها بهره میبردند. «اول برای بستهبندی کشک از شیشههای نوشابه استفاده میکردند اما چون کشک روان نیست و به سختی خارج میشود، مدتی که گذشت و با راهاندازی کارخانه شیر پاستوریزه به سمت استفاده از شیشههای شیر رفتند که دهانه گشادتری از شیشه نوشابه داشتند. تا اینکه بعد از چند سال و در اوایل دهه ۵۰ کارخانههای شیشهسازی در کشور توسعه پیدا کرد و تنوع تولید شیشهها بالا رفت و ساخت شیشههایی با دهانه گشاد شروع شد.»
کشک قدیمیترین و به نوعی میتوان گفت اصلیترین محصول کارخانه «کامبیز» محسوب میشود، محصولی که حسن فروزان فرد با خنده میگوید: «۵۰ سال است نان خانواده ما از آن تامین میشود.» کالایی که معدود کارخانه صنایع غذایی کشور به سمت تولید آن رفتهاند و هنوز کارخانه کامبیز حرف اول را در تولید آن در کشور میزند. به گفته یکی از مسئولان کارخانه سالانه بیش از ۳ میلیون شیشه کشک در این مجموعه تولید میشود که بسته به بازار و تقاضا میتواند افزایش هم داشته باشد.
در انتهای حیاط کارخانه زیر یک سوله سرپوشیده کیسههای بزرگی روی هم انباشته شده و ارتفاع گرفتهاند که همگی پر از گلولههای سفیدرنگ کشک هستند؛ گلولههایی که باید از آنها به عنوان یکی از اصلیترین راههای کسب درآمد عشایر کشور یاد کرد، زیرا تنها محصولی است که عشایر با تولید آن بدون اینکه بحث خرابی و فاسد شدن در کوتاهمدت داشته باشد میتوانند به کسب درآمد فکر کنند. کیسههای کشک بعد از ورود به کارخانه به سولهای برده میشوند که در میانههای کارخانه جای گرفته و در آن دستگاهی مخصوص برای ساییدن کشکها وجود دارد؛ ابزارهایی که کاملا ابداعی و با سفارش مسئولان کارخانه کامبیز ساخته شده است. بعد از این مرحله کشکهای ساییدهشده به خط اصلی برده میشوند تا با آب مخلوط شوند و در نهایت بعد از طی فرآیندهای خاص پاستوریزه شوند و داخل انواع شیشههای شفاف جا خوش کنند.
از توسعه کار تا راهاندازی کارخانه جدید
با توسعه شهرنشینی در دهه ۵۰ شمسی در ایران، راه افتادن فروشگاههای جدید و بزرگ، ورود نمونههای کالاها و مواد غذایی خارجی، بهتر شدن وضعیت راهها و حمل و نقل عمومی و تاسیس شعب مختلف بانک در سراسر کشور که امکان جابهجایی پول را مهیا میکرد کمکم الگوهای رفتاری و خرید مردم هم تغییر کرد و استقبال از انواع محصولات آماده غذایی بیشتر شد، تحولاتی که باعث توسعه کار کارگاههای سنتی- صنعتی مانند کامبیز و افزایش تنوع محصولات آنها شد. مثلا در این سالها به مجموعه کامبیز ماشینآلات دستدوم خارجی و دستگاههایی که نسبت به نیاز به کارگاههای داخلی سفارش تولیدشان را دادند اضافه شد و تولید انواع مرباها، شربتهای سنتی، ترشیها و آبغوره، آبلیمو و… هم در این مجموعه پا گرفت و تعداد کارگران نیز چند برابر ابتدای کار شد تا جایی که در سال ۱۳۵۷ حدود ۳۰ نفر در مجموعه کامبیز کار میکردند که بیشترشان آن زمان زن بودند. اما با پیروزی انقلاب و با فاصله کمی از آن شروع جنگ تحمیلی سرعت رشد و توسعه در بیشتر کارخانههای کشور از جمله مجموعههای صنایع غذایی مانند کامبیز به دلیل مشکلات کشور کند شد تا اینکه با اتمام جنگ امیدی دوباره در کارآفرینان شکل گرفت.
حسن فروزان فرد مدیر کارخانه کامبیز تجربه این سالها در مجموعه خودشان را اینگونه تعریف میکند: «سال ۱۳۶۸ یعنی یک سال بعد از جنگ تا حدودی دوباره محیط کسب و کار در کشور فراهم شده بود و امیدواری زیادی در بین کارآفرینان و فعالان اقتصادی شکل گرفته بود و همین موضوع هم باعث شد که شاهد راهاندازی کارخانههای جدید صنعتی و توسعه کار شرکتهای قدیمیتر باشیم؛ مثلا در مجموعه کامبیز در سال ۱۳۶۸ پدرم و شریکشان آقای حمیدی ریسک بسیار بزرگی کردند و زمین همین کارخانه جدید را به قیمت ۳۰ میلیون تومان آن زمان بدون داشتن سرمایه و تنها با اعتبار خریداری کردند و تقریبا به همین اندازه هم در آن سرمایهگذاری کردند تا در سال ۱۳۷۰، ۱۳۷۱ عملا کارخانه ما به این نقطه جدید منتقل شد و کار توسعه اساسی پیدا کرد.»
مجموعه صنعتی کامبیز حالا ۸ خط تولید و چندین سوله برای انبارداری دارد و از یک تصفیهخانه نیز بهره میبرد؛ شما در این مجموعه به هر فضایی که وارد میشوید کارگرانی را میبینید که مشغول تولید محصولات غذایی خاصی هستند، البته به صورت کلی تولید محصولات غذایی فصلی است و نسبت به شرایط زمانی کارگران و خطوط کارخانه درگیر تولید محصولات خاصی میشوند؛ برای مثال بهار فصل تولید انواع شربتهاست، تابستان مرباها و پاییز و زمستان ترشیجات. برای همین در هر سوله کارخانه که پا میگذارید میبینید که کارگران مشغول آمادهسازی محصولی خاص هستند تا به نسبت زمان تولید آن را شروع کنند.
این روزها در کارخانه کامبیز زمان تولید رب گوجهفرنگی است، اتفاقی که از همان ورودیِ کارخانه با تماشای کامیونهای بزرگ گوجهفرنگی به خوبی متوجه آن میشوید. ماشینهایی که از شهرهای مختلف گوجهها را بار زدهاند و بعد از عبور از روی باسکول و وزنکشی، به سمت سولهای میروند که خط تولید رب از آنجا شروع میشود. گوجههای سرخ ریز و درشت با خم کردن جعبهها به دست کارگران به داخل حوضچه آب میغلتند و بعد از شستوشوی اولیه از زیر دوشهای کوچکی عبور میکنند تا رسما وارد غلتک خط تولید شوند. در ابتدای خط چند کارگر گوجههای خراب و نامرغوب را جدا میکنند و بعد از آن گوجهها وارد دستگاهی میشوند تا پخت اولیه بگیرند و پس از آن خرد شوند و از صافیهایی خاص عبور کنند تا پوست و هستههایشان جدا شود و در نهایت داخل مخازن خاص تغلیظ میشوند تا با فشار بالای خلأ گوجه آبش را از دست بدهد و به رب تبدیل شود. با تولید رب حالا نوبت این است که کارگران شیشههای خالی شفاف را روی خط بستهبندی قرار دهند و دستگاهی خاص آنها را پر کند و در نهایت هم درِ شیشهها بسته شود. اما نکته مهم و متفاوت در کارخانه کامبیز این است که بعد از این مرحله همچون مجموعههای صنایع غذایی تبدیلی دیگر شیشهها لیبل و مارک نمیخورند تا در جعبهها جای گیرند و راهی انبار و بازار شوند بلکه شیشههای محصولات بدون خوردن لیبلها و بستهبندی نهایی در جعبهها چیده میشوند تا دوره ۱۵روزه تنفسی را در کارخانه باقی بمانند که در این مجموعه به آنها «محصولات نیمهساخته» میگویند. محصولاتی که وقتی وارد بخش بستهبندی میشوید بهتر مفهوم آن را درک میکنید. در گوشهگوشه این بخش و در کنار چند خط مخصوص بستهبندی و لیبل زدن، کارگرانی میبینید که در حال چک کردن شیشههای «محصولات نیمهساخته» بعد از ۱۵ روز هستند تا بعد از بررسی نهایی آنها را به سمت خط بستهبندی و لیبل زدن و در نهایت انبار برای ارسال به بازار بفرستند. مثلا در گوشه شمال سوله بستهبندی، ۵ کارگر دور چندین جعبه خیارشور نیمهساخته نشستهاند و با دقت، شیشهها را یکییکی برمیدارند و دور دستشان میچرخانند و با دقت داخل آنها را بررسی میکنند تا مشکلی نداشته باشند و اگر موردی بود روی در شیشهها با ماژیک علت را مینویسند و جلوی لیبل خوردن و خروج آنها را از کارخانه میگیرند. مثلا روی در چند شیشه خارجشده از بستهبندی نهایی خیارشور نوشته شده: «خوردگی هست، گل دارد و…» ولی اصلا چرا این کار در کارخانه کامبیز انجام میشود؟ اقدامی که تولید را در این مجموعه کند میکند. حسن فروزان فرد مدیر کارخانه در پاسخ به این سؤال میگوید: «در مجموعه کامبیز از هرچیزی برای ما مهمتر کیفیت محصولات است، اینکه هیچ برگشتی نداشته باشیم و مشتریانمان کاملا راضی باشند؛ اگرچه که هزینه تولید با استفاده از این روش چک کردن بیشتر میشود ولی از زمان گذشته برای بنیانگذاران این مجموعه از هرچیزی مهمتر حفظ کیفیت محصول بوده است. برای همین ما محصولی را از کارخانه به سمت فروشگاه میفرستیم که روی آن اطمینان کامل داشته باشیم، موضوعی که باعث میشود هیچ مشتریای از محصول ما شکایت نکند و مثلا نگوید که رنگ رب ما برگشته است یا…»
اما به جز این، یکی دیگر از ویژگیهای مهم محصولات صنایع غذایی کامبیز که آن را با نمونههای دیگرش متفاوت میکند در مرحله تولید اتفاق میافتد؛ تولید محصولات غذایی در این مجموعه با وجود استفاده از تکنولوژیهای روز هنوز تا حدودی سنتی است. برای لمس این موضوع فقط کافی است وارد انبار نگهداری ترشیهای سیر شوید تا با بشکههای بزرگ ۱۶۰ و ۲۰۰ کیلوگرمی روبهرو شوید که تاریخهای تولید آنها ماهها پیش است و حالا در دوره سهساله انتظار برای آمادهسازی اولیه به سر میبرند تا پس از رسیدن وارد شیشهها شوند و با سرکه پوشانده و راهی انبار و فروشگاهها شوند.
مدیر کارخانه درباره استفاده از روشهای سنتی در کنار استفاده از تکنولوژی در این مجموعه میگوید: «هنوز هم مکانیسم ما خانگی است و این یکی از ویژگیهای کارخانه ما و محصولاتمان است که اصول سنتی را در کنار توسعه و استفاده از تجهیزات مدرن و تکنولوژی حفظ کردهایم. مثلا اگر بخواهیم مربای آلبالو درست کنیم با همان روشی که در خانه انجام میشود کار را پیش میبریم یعنی بعد از اینکه هستهها را با دستگاه گرفتیم، آلبالوها را در شکر میخوابانیم تا پیش از پخت، شربت آن جدا شود و بعد در هنگام پخت و درست کردن مربا فقط گوشت باقیمانده باشد؛ در صورتی که در کارخانههای صنعتی دیگر بعد از جدا کردن هستهها، آلبالو را با فرآیند صنعتی میپزند و بعد مایع و شربت را از صافی رد میکنند و مربا از شربت جدا میشود. این اتفاق در مجموعه ما نهفقط برای مربای آلبالو، که برای تولید همه محصولات دیگرمان هم هرکدام به روش خودش رعایت میشود زیرا معتقدیم کیفیت و مزه محصولات از هرچیزی مهمتر است، اگرچه که هزینهها حتما افزایش پیدا میکند.»
نسل جدید وارد میشوند
یکی از مهمترین اصول مدیریت کارخانههایی صنعتی با طول عمر چند دهه همانند کامبیز که حالا نیم قرن از شروع کار آن می گذرد، واگذاری کار به مرور زمان به نسل دوم و نسلهای بعدی خانواده است، اتفاقی که در صورت تحقق اصولی میتواند کارخانه صنعتی را به مجموعهای پویا تبدیل کند و جلوی تعطیلی آن را بگیرد. در کارخانه کامبیز حالا ما با نسل دوم اعضای خانوادههای فروزان فرد و محمد پیروز حمیدی روبهرو هستیم که کار اصلی را در کنار پدرانشان برعهده گرفتهاند و اتفاقا حضورشان در کارخانه باعث استفاده از اصول مدیریتی روز در کنار تجربه و سابقه چند دهه کار شده است. حس فروزان فرد که از ۱۹سالگی و همزمان با شروع تحصیل در رشته اقتصاد به صورت جدی وارد کار در کارخانه کامبیز (دفتر کارخانه) شده و حالا چند سالی است که مدیریت کارخانه را بر عهده دارد و رئیس هیئت مدیره نیز هست، میگوید: «روش مدیریت در مجموعه ما براساس مدیریت سنتی با محوریت مالک مدیر پا گرفته است، مدلی که طی سالهای بسیار با تقسیم کارهای اصولی بین پدرم و شریکشان آقای حمیدی به خوبی جواب داد و کارخانه توسعه پیدا کرد. از سال ۱۳۷۳ که رفت و آمد من به دفتر کارخانه شروع شد و از سال ۱۳۷۵ شکل جدی به خود گرفت، ابتدا من دنبال بهروز کردن ابزارها در مجموعه بودم و اینگونه بود که سیستم کامپیوتر را به کامبیز اضافه کردیم، از روشهای نوین انبارداری و نرمافزارهای بهروز حسابداری بهره بردیم و تحولات مهمی را در لیبلها و بارکدهای جدید برای فروش محصولات در فروشگاههای زنجیرهای که تازه داشت سر و شکل میگرفت، استفاده کردیم و حتی توانستیم به کمک برادرم که سیستم کنترل کیفیت را در کارخانه شکل داد برای کشک تولیدی کارخانه استاندارد ایزو ۹۰۰۱ دریافت کنیم. همچنین بعد از این اقدامات که باعث مدرن شدن نظامات ادرای و وضعیت تعاملات با مشتری شد به فکر تحولات در کارخانه افتادیم که مهمترین آنها استفاده از نیروهای جوان و تحصیلکرده، برنامهریزیهایی برای تولید و بالا بردن بهرهوری، اصلاح ظرفیتها بهخصوص در فصلهای تولیدی خاص، بهکارگیری و پیادهسازی مفهوم مدیریت اقتصادی تولید و مدیریت کیفیت در مجموعه بود که به افزایش تولید و پویایی کار کمکهای بسیاری کرد و باعث شد تا بتوانیم برای محصولاتمان و مجموعه استانداردهای مختلفی را دریافت کنیم.»
با گذشت ۵۰ سال فعالیت مستمر در مجموعه صنعتی کامبیز حالا کارگران این مجموعه در دو شیفت روزانه و شبانه مشغول تولید و بستهبندی بیش از ۵۰ نوع کالا (با در نظر گرفتن تنوع بستهبندی) هستند و به صورت میانگین سالانه چند میلیون شیشه (۳ تا ۹ میلیون، بسته به سال و شرایط اقتصادی کشور و رکود) محصول روانه بازار داخل و خارج میکنند. مدیر کارخانه میگوید: «اگر محیط کسب و کار در کشور فراهم شود و از رکود اقتصادی کنونی خارج شویم کارخانه ما این ظرفیت را دارد که تا ۱۰ میلیون شیشه در سال انواع محصولات را تنها در یک شیفت تولید کند و حتی شیفتهای بیشتری را هم برای تولید محصولات بیشتر اضافه کنیم و از کارگران جدید بهره ببریم.»