نقطهای که میتوان از آن به برونرفت از بحران امروز امیدوار بود فعالیت حرفهایتر بورس و آشنایی بیشتر فعالان اقتصادی با فعالیتهای بورسی است.
از دو جهت نگران کاهش نرخ سود بانکی، کوچ سرمایههای خرد از بانکها به بازارهای امن دیگر و کاهش قدرت تسهیلات دهی بانکها به تولیدکنندگان نیستم. نکته اول این است که در بسیاری موارد تولیدکنندگان میتوانند با اجرای برنامههای بلندمدت کمترین مراجعه را به بانکها داشته باشند. هرچند با اجرای چنین برنامههایی توسعه کسبوکار کمتر و فعالیتها محدودتر است اما با این نرخ بهرهها هرچه کمتر به بانک مراجعه کنیم بهتر است. نکته دوم اینکه مگر سهم صنعت و تولید از مجموع تسهیلات پرداختی بانکها در پنج سال و ده سال گذشته چقدر بوده است که حالا بخش تولید برای کاهش توان تسهیلات دهی بانکها نگران باشد؟ ما بهعنوان صاحبان صنایع سهم اندکی از مجموع پرداختی بانکها داشتیم. بهطورمعمول باقی بخشها در جذب سرمایه از بانکها موفق بودند نه ما تولیدکنندگان. درواقع بانکها بیشتر به دنبال تسهیلات دهی به بخشهایی بودند که نسبت به سودآوری آن اطمینان خاطر داشته باشند.
حال سؤال این است که سازوکار هدایت سرمایههای خرد جامعه به سمت تولید چیست؟ سالهاست دراینباره تدبیر شده اما هیچوقت تدابیر بهطور کامل اجرانشده است. مهمترین بخشی که میتواند بهعنوان منبع تأمین سرمایه برای بخش تولید روی آن حساب کرد بازار سرمایه است. ما در ایران بار اداره امور و توسعه شرکتها را بر دوش بانکها میاندازیم و این در حالی است که در اقتصادهای سالم بار توسعه و اداره سرمایههای در جریان جدید بر عهده بازار بورس است. درواقع بانکها برای برداشتن قدمهای اول در بازار بورس به شرکتهایی که سابقه فعالیت چندانی ندارند و اعتباری در بازار سرمایه کسب نکردند کمک میکنند. شرکتهایی که بیش از ۱۰ سال عمر کردند درصدد ورود به بازار سرمایه هستند و زمانی که نیاز جدی به سرمایه بیشتر دارند وارد بورس میشوند نه اینکه آن را از طریق تعامل با بانکها حل کنند. بانکها هزینه زیادی برای تأمین سرمایه میگیرند و شرکتها را با انواع روشها بیشتر به بانک متعهد میکنند درحالیکه در سازوکار بورس شرایط برای تأمین سرمایه برای شرکتها راحتتر است.
بازار بورس ایران بهاندازه کافی متشکل نشده است. هنوز به مشوقهای لازم برای حضور شرکتهای متوسط که بیش از ده سال از عمر فعالیت آنها میگذرد نیاز داریم. بورس جایی است که در آن توسعه شرکتها و تأمین سرمایه با هزینه منطقیتر و تعهد کمتر برای شرکتها قابل انجام است. البته بورس ایران یک نقطهضعف دارد که اگر برطرف شود، قابلیتهای آن بیشتر میشود. متأسفانه امکان انتشار اوراق مشارکت برای شرکتها و فعالان غیردولتی در بازار سرمایه ایران وجود ندارد. تنها دولت میتواند با نرخهای مشخص و قطعی اوراق مشارکت صادر کند. این در حالی است که در بورسهای حرفهای در سطح دنیا، شرکتها براساس سوابق اعتباریشان که توسط یک موسسه رتبهبندی تائید میشود، امکان انتشار اوراق قرضه با نرخ متناسب در بازار سرمایه را دارند تا از این طریق بدون فروش سهم به افزایش سرمایه برسند. عدم امکان اوراق مشارکت برای فعالان غیردولتی یک ضعف بزرگ در بازار سرمایه ماست که روزی باید برطرف شود چراکه این راه را تمام دنیا رفته است.
امیدواریم در دوره پیش رو با پیشرفت سازوکار بورس فشاری که بر منابع بانکی به دلیل مشکلات بخشهای دولتی و خصولتی ایجادشده مرتفع شود. متأسفانه این بخش بهطور صد در صد به منابع بانکی متکی است. باید با اطلاعرسانی شرکتها را متقاعد کرد که بهتر است برای حضور در بورس و فرا بورس اقدام کنند. زمانی که احتمال فرار مالیاتی کاهش پیدا کند و رسیدگی به حسابها دقیقتر شود، تمایل شرکتها به حضور در بازار سرمایه افزایش پیدا میکند. مسئلهای که باعث شده بسیاری از شرکتهای فعال با بیش از ده سال سابقه کار در بورس حضور نداشته باشند، ناآشنایی با فضای بازار سرمایه و نگرانی از مالکیت است. این مسئله تا اندازه زیادی در فرا بورس حل شده است اما نکته مهمتر این است که بسیاری از شرکتها دو دفتره هستند یعنی مجموعهای از فعالیتها و کارهای تجاریشان را به دلیل مسائل مالیاتی ارائه نمیکرده و نمیکنند. آنها فکر میکنند اگر وارد بورس شوند دست آنها بسته خواهد شد و هزینههایشان افزایش پیدا میکند درحالیکه با حضور در بورس و رفتار حرفهای میتوانند توجه بازار را جلب کنند و باقیمت مناسب سرمایه را افزایش دهند. فکر میکنم نقطهای که میتوان از آن به برونرفت از بحران امروز امیدوار بود فعالیت حرفهایتر بورس و آشنایی بیشتر فعالان اقتصادی با فعالیتهای بورسی است.