سلام بر دوستان و همکاران بزرگوار
اجازه دهید اینطور به موضوع امروز اقتصاد ایران نگاه کنیم که سر منشا و علت العلل همه این علتها را بیماری مهلک و طولانی مدت اقتصاد ، یعنی تورم مزمن بدانیم.
متاسفانه از سال ۱۳۵۵ اقتصاد ایران بدلیل استفاده غیر حرفه ای از دلارهای نفتی حاصل از فروش ثروت ملی و تلاش برای بهره برداری از این منابع درجهت سرعت بخشیدن به روند توسعه اقتصادی دچار این بیماری نامیمون شد. بعد از پیروزی انقلاب هم با وجود شعارهای انقلابی هیچ گاه امکان بهره گیری حرفه ای تر از این دلارها فراهم نیامد و همچنان منابع ریالی حاصل از فروش دلارهای نفتی برای مصارف عمرانی و جاری اقتصاد ایران هزینه شد و این امر موجب ادامه دار شدن روند تورمی شد. تلاطمات حاصل از جنگ تحمیلی و آثار دوران سازندگی و بکارگیری نابهنگام سیاست های تعدیل اقتصادی بر این روند آثار بدفرجامی گذاشت و تورم حدود ۵۰ درصدی حوالی سالهای ۷۳ و ۷۴ آثار جبران ناپذیری بر پیکره اقتصاد و کسب و کار ایران گذاشت. گرچه تلاشهای ارزنده و ادامه دار دولت اصلاحات در دوره کاهش قیمت نفت زمینه های مناسبی را برای کاهش نرخ رشد تورم فراهم کرد و فرصت شکل گیری مفهوم حساب ذخیره ارزی را فراهم آورد اما متاسفانه سونامی پوپولیستیه دولت به اصطلاح پاکدستان و از بد حادثه افزایش بی سابقه قیمت نفت همه نقشه ها را بر آب داد و شوربختانه اقتصاد میهن باز شاهد بازگشت تورم لجام گسیخته و ویرانگر شد و سیاست های ناشیانه کنترل نرخ ارز هم بر روند مبادلات خارجی اقتصاد بیمار و از پا افتاده ایران آسیبهای فراوانی وارد آورد تا کسب و کار ایرانی در یک نابرابری مهلک با واردات دستها رادبه نشانه تسلیم بالا ببرد.
فراموش نکنیم که در انتهای دولت پیشین در شرایطی که تحریم ها به نقطه اوج خود رسیده بود ، دیگر حتی راه حل واردات دشوار و ظالمانه و گران قیمت و ویرانگر هم توان حل مشکلات را نداشت و تورم همچنان در فقیرتر شدن فقرا و ایجاد فرصت های نابرابر برای کسب پولهای بادآورده برای عده ای اندک در اقتصاد ایران موثر بود.
تردید نکنید اگر دولت تدبیر و امید عزم قاطع خود را بر کنترل و کاهش تورم متمرکز نکرده بود امروز شرایطی بهتر از کشور دوست و برادر ونزوئلا نداشتیم.
اجازه بدهید حقیقت گویی کنیم
اقتصاد ایران و کسب و کار ایرانی حدود ۴۰ سال است با مفهوم آزار دهنده و فریبکار تورم دست به گریبان است. تورمی که اجازه شفافیت و کارایی در بازار را نمی دهد. تورم مزمن شبیه بیماری دیابت بلند مدت یک مرگ خاموش را برای همه ارگانها و نظامات اقتصادی رقم میزند. چنانکه در یک بیمار دیابتی پس از سالها درگیری با این مرض ، کلیه ها ،کبد، عروق و اعصاب چشمها ،قلب و سایر مواردی از این دست آهسته آهسته علی رغم اینکه وجود دارند و به ظاهر زنده اند، از کار می افتند. در اقتصاد تورم زده ، عدم شفافیت و رانتها و فساد های ناشی از وجود تورم همه سازو کارهای مدیریت اقتصادی را در سطح اقتصاد ملی و کسب و کارها و بنگاه ها ناکارآمد و فلج میکند.
کوتاه سخن اینکه آنچه امروز ما را رقم زده است به نظر نگارنده این سطور بیش از رکود چند ساله ناشی از سیاست های کنترل تورمی دولت تدبیر و امید ، بی تدبیری بلند مدت اقتصاد ایران و مواجه دراز مدت با پدیده تورم است که زمینه های مدیریت شایسته بر اقتصاد ملی و بنگاه های اقتصادی را از میان برده است. البته بی تردید مهلک ترین این ضربات را دولتی بر این بدن ناتوان و بیمار وارد کرد که پرچمدار شعارهای پر هیجان و هجو بود و تراژدی از بین بردن مبالغ عظیم و غیر قابل تکراری از منابع و ثروت ملی را رقم زد.
ارادتمند
حسن فروزان فرد
تورم مزمن ، بیماری مهلک و طولانی مدت اقتصاد ایران
